بررسي تفاوت در مجارتها به دليل تفاوت در دين و جنس
در لايحه در شرف تصويب نهايي قانون مجازات اسلامي، مواد مربوط به کليات (مواد 1 تا 216) همچنين مواد مربوط به حدود ، قصاص و ديات، دچار تغييرات فراوان و محتوايي گرديده است. توجه داشته باشيم در قانون مجازات مصوب سال 75 تعداد 63 ماده به مواد عمومي اختصاص داده شده بود در حالي که در لايحه مصوب مجلس شوراي اسلامي( که هم اکنون در شوراي نگهبان در دست بررسي است)، 216 ماده براي تبيين کليات اختصاص داده شده که از اين جهت ضمن آنکه از جامعيت بيشتري برخودار است در اکثر موارد به استاندارد هاي قابل قبول در حقوق جزاي عرفي نزديک تر شده است.
از آنجا که مواد مربوط به قصاص پس از يک بار اعلام نظر شوراي نگهبان مورد اصلاح مجلس واقع و شوراي نگهبان نظر اصلاحي جديدي اعلام نکرده است ، پيش بيني مي شود به همين صورت تاييد نهايي گردد لذا اين نوشتار با اين فرض، نگاهي گذرا به موضوع تبعيض در جنسیت و دينِ قاتل و مجني عليه و تاثير آن در شرايط و اجراي حکم قصاص خواهد داشت.
الف - نکات مهم :
1-هم در قانون مجازات اسلامي مصوب 1375 و هم در قانون مصوب مجلس (که نهايي نشده) در بحث قصاص در دو موضوع دين و جنسیت ِ قاتل و مجني عليه تبعيض و تفاوت مشاهده مي گردد.
*- نا همسانی دينِ قاتل و مجني عليه، باعث ایجاد تبعيض در شرايط و امکان اجراي قصاص مي شود. ماده 302 قانون مذکور بيان مي دارد " قصاص در صورتي ثابت ميشود كه ... و مجنی علیه ... در دين با مرتكب مساوي باشد." و تبصره همین ماده نيز، تبعيض مذکور را يک طرفه و به سود مسلمانان اعلام داشته است ."تبصره_ چنانچه مقتول مسلمان باشد، مسلمان نبودن قاتل مانع قصاص نيست."
**- تبعيض در جنسيت قاتل و مجني عليه نيز باعث مي گردد اجراي قصاص زماني امکان پذیر شود که اولياي دم مقتولِ زن، فاضل ديه زن و مرد را قبلا ًپرداخت نموده باشند. اين تبعيض، علی السویه براي مسلمانان و غير مسلمان بصورت برابر و یکسان جاري است (رک،مواد 383،429و 554).
بدين لحاظ جهت تعيين شرايط و امکان اجراي قصاص، رعايت دو الويت، تبعيض و يا ملاحظه ذيل به ترتيب اهميت؛ ضروري است:
ملاحظه اول: رعايت مسلمانان در برابر نا مسلمان. بدان معنا که اگر قاتل مسلمان بوده اعم از اينکه مرد يا زن باشد و مجني عليه نامسلمان، قاتل ِ مسلمان، قصاص نمي شود و منحصراً به پرداخت ديه محکوم خواهد شد.
ملاحظه دوم: رعايت مرد قاتل در مقابل مجنی علیه زن، بدين گونه که اگر مردی؛ زني را عمداً به قتل رساند، در صورتي مي توان قصاص قاتل را تقاضا کرد که قبلاً نصف ديه مرد را پرداخت نموده باشند .
2- با توجه به ماده 205 قانون مجازات اسلامي مصوب سال 75 "قتل عمد برابر مواد اين فصل موجب قصاص است و اولياي دم ميتوانند با اذن ولي امر قاتل را با رعايت شرايط مذکور در فصول آتيه قصاص ..."، اذن ولي امر بطور مطلق يکي از شرايط اساسي اجراي قصاص بود و برابرماده 219 همان قانون که مقرر داشته بود ،" کسي که محکوم به قصاص است بايد با اذن ولي دم او را کشت. پس اگر کسي بدون اذن ولي دم او را بکشد مرتکب قتلي شده که موجب قصاص است"؛ براي ولي امر حق مصلحت سنجي و عدم اذن را به رسميت شناخته بود. اما با توجه به ماده 419 قانون جديد؛ اذن ولي امر تعريف جديدی يافته و فقط عنوان "نظارت بر صحت اجراء و رعايت حقوق صاحب حق قصاص و اطراف ديگر دعوا " را داراست و حق مصلحت اندیشی از او سلب شده است که از اين جهت، يک پسرفت قضايي محسوب شده و در عمل اگر اجراي قصاص با مصالح عمومي تغايری داشته باشد، ولي امر حق عدم تنفيذ را نخواهد داشت.
3- گرچه در ماده 429 آمده " در مواردي كه جنايت، نظم و امنيت عموميرا بر هم زده يا احساسات عموميرا جريحهدار کند و مصلحت در اجراء قصاص بوده، لكن خواهان قصاص تمكن از پرداخت فاضل ديه يا سهم ديگر صاحبان حق قصاص را نداشته باشد، با درخواست دادستان و تأييد رئيس قوة قضائيه، مقدار مذکور از بيتالمال پرداخت ميشود." اما در تبصره ماده 555 همین قانون نيز ترتيبي ديگری براي پرداخت فاضل ديه مرد و زن پيش بيني نموده ، " تبصره_ درکليه جناياتي که مجنيعليه مرد نيست، معادل تفاوت ديه تا سقف ديه مرد از صندوق جبران خسارتهاي بدني پرداخت ميشود."که بنظر مي رسد با ماده 429 تعارض دارد .
بنظر حل اين تغاير يا بدين صورت است پرداخت فاضل ديه زن و مرد از طريق صندوق جبران خسارتهاي بدني (تبصره ماده 555) فقط در زماني است که از ابتدا تقاضاي اولياء دم قصاص نبوده و فقط متقاضي دريافت ديه باشند و مفاد ماده 429 براي پرداخت فاضل ديه از بيت المال، ناظر به زماني است که علاوه بر تقاضاي اولياء جهت قصاص، مصلحت عمومي نيز اجراي قصاص را اقتضاء داشته ، درخواست دادستان و تاييد رييس قوه قضاييه را هم بدنبال دارد. بدیهي است اگر تقاضاي اولياء براي اجراي قصاص با تاييد مصلحت جويانه مقامات قضايي همراه نگردد،پرداخت فاضل ديه بعهده اولياءدم خواهد بود.
4-اگرچه در قانون جديد نیز تبعيض ميان مسلمانان و غير مسلمانان در بحث قصاص به رسميت شناخته شده اما با توجه به ماده 558، به هنگام صدور حکم دیه (چه بعنوان مجازات اصلي و یا بدل از قصاص ) اين تبعيض در عمل رفع شده وگامي به جلو تلقي مي شود.
تکليف ساير غير مسلمانان که در خاک ايران مرتکب قتل شده و يا به قتل مي رسند نيز در ماده 311 و تبصره هاي آن روشن شده است.
5-تبصره ماده 555 نيز تلاشي قابل تقدير براي رفع تبعيض ميان ديه مرد و زن محسوب مي شود زيرا با الزام "صندوق جبران خسارتهاي مالي" به پرداخت تفاوت ديه زن تا سقف ديه مرد،گامي عملي براي حل اين تفاوت برداشته شده است.
6- اطلاق ماده 554 خصوصاً تبصره ماده 555 قانون جديد نشان مي دهد تبعيض ديه قتل زن و مرد، منحصر در مسلمانان نبوده و شامل همه اعم از مسلمانان و اقليت هاي مذهبي شناخته شده در قانون اساسي و سايرين مي باشد و از اين جهت هم تلاش براي رفع عملي تبعيض در تبصره ماده مذکور، شامل حال همه خواهد بود.
ب - جدول مجازاتها:
با توجه به رعايت دو ملاحظه و يا تبعيض پيش گفته در بند1، مجازات قتل عمد در صورت تقاضاي ولي دم ، بشرح ذيل خواهد بود. در برخي موارد قصاص ، در برخي ديگر قصاص بشرط رد تفاضل ديه زن و مرد و در شرايطي منحصراً پرداخت ديه بدن تبعيض ميان ديه مسلمان با غير مسلمان.
قاتل
مجنی علیه
|
مرد مسلمان
|
زن مسلمان
|
مرد نامسلمان
|
زن نا مسلمان
|
مرد مسلمان
|
قصاص
|
قصاص
|
قصاص
|
قصاص
|
زن مسلمان
|
قصاص با رد تفاضل دیه
|
قصاص
|
قصاص
|
قصاص
|
مرد نامسلمان
|
فقط دیه
|
فقط دیه
|
قصاص
|
قصاص
|
زن نا مسلمان
|
فقط دیه
|
فقط دیه
|
قصاص با رد تفاضل دیه
|
قصاص
|
ج -متن مواد مرتبط:
ماده 302_ قصاص در صورتي ثابت ميشود كه مرتكب، پدر يا از اجداد پدري مجنيعليه نبوده و مجنيعليه، عاقل و در دين با مرتكب مساوي باشد.
تبصره_ چنانچه مقتول مسلمان باشد، مسلمان نبودن قاتل مانع قصاص نيست.
ماده 311_ هرگاه غيرِ مسلمان، مرتكب جنايت عمدي بر مسلمان، ذمي، مستأمن يا معاهد شود، حق قصاص ثابت است. در اين امر، تفاوتي ميان اديان، فرقهها و گرايشهاي فكري نيست. اگر مسلمان، ذمي، مستأمن يا معاهد، برغيرِ مسلماني كه ذمي، مستأمن يا معاهد نيست جنايتي وارد کند، قصاص نميشود. در اين صورت مرتکب به تعزير مقرر در کتاب پنجم اين قانون محکوم ميشود.
تبصره1_ غير مسلماناني كه ذمي، مستأمن يا معاهد نبوده و تابعيت ايران را داشته يا تابعيت کشورهاي خارجي را داشته و با رعايت قوانين ومقررات وارد کشور شده باشند، در حکم مستأمن ميباشند.
تبصره2_ اگر مجنيعليه غير مسلمان باشد و مرتکب پيش از اجراء قصاص، مسلمان شود، قصاص ساقط و علاوه بر پرداخت ديه به مجازات تعزيري مقرر در کتاب پنجم اين قانون، محکوم ميشود.
ماده 383_ هرگاه زن مسلماني عمداً كشته شود، حق قصاص ثابت است؛ لكن اگر قاتل، مرد مسلمان باشد، وليدم بايد پيش از قصاص، نصف دية كامل را به او بپردازد و اگر قاتل، مرد غير مسلمان باشد، بدون پرداخت چيزي قصاص ميشود. در قصاص مرد غير مسلمان به سبب قتل زن غير مسلمان، پرداخت مابهالتفاوت دية آنها لازم است.
ماده 418_ در اجراء قصاص، اذن وليامر يا نمايندة او لازم است.
ماده 419_ استيذان از وليامر در اجراء قصاص، براي نظارت بر صحت اجراء و رعايت حقوق صاحب حق قصاص و اطراف ديگر دعوا است و نبايد مراسم استيذان، مانع از امكان استيفاء قصاص توسط صاحب حق قصاص و محروم شدن او از حق خود شود.
ماده 426_ اگر زني بر مردي عمداً جنايتي وارد کند، صاحب حق قصاص نميتواند افزون بر قصاص، تفاوت دية مرد نسبت به زن را مطالبه كند.
ماده 429_ در مواردي كه جنايت، نظم و امنيت عموميرا بر هم زده يا احساسات عموميرا جريحهدار کند و مصلحت در اجراء قصاص بوده، لكن خواهان قصاص تمكن از پرداخت فاضل ديه يا سهم ديگر صاحبان حق قصاص را نداشته باشد، با درخواست دادستان و تأييد رئيس قوة قضائيه، مقدار مذکور از بيتالمال پرداخت ميشود.
ماده 554_ ديه قتل زن، نصف ديه مرد است.
ماده 555_ ديه خنثاي ملحق به مرد ديه مرد و ديه خنثاي ملحق به زن ديه زن و ديه خنثاي مشكل نصف ديه مرد بهعلاوه نصف ديه زن است.
تبصره_ درکليه جناياتي که مجنيعليه مرد نيست، معادل تفاوت ديه تا سقف ديه مرد از صندوق جبران خسارتهاي بدني پرداخت ميشود.
ماده 558_ براساس نظر حكومتي مقام رهبري، ديه اقليتهاي ديني شناخته شده در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به اندازه ديه مسلمان تعيين ميگردد
نظرات شما عزیزان:
: مرتبه