حقوق قضایی اطلاعات حقوقی
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
رق ازدواج های موقت با روابط نامشروع، هرزگی شرعیارسال شده توسط : رضا خوشیاران وکیل دادگستری و مشاور حقوقی قوه قضائیه در تاریخ : 10-04-1392
اینکه برخی «ازدواج موقت» را «هرزگی شرعی» مینامند نشانگر بی خبری آنها از معنای «ازدواج» و «هرزگی» است.فرق ازدواجهای موقت با روابط نامشروعبه گزارش جهان به نقل از سایت تبیان، ازدواج، در عرف و شرع، پیمان زناشویى است و بر اساس آن، براى مرد و زن نسبت به یکدیگر، تعهّداتى اخلاقى و حقوقى پدید مىآید که سرپیچى (از بسیارى) از آنها، عقوبت و کیفر را در پى خواهد داشت. (۱)
ازدواج در هر آیینى، با قوانین و مقرّرات ویژهاى صورت مىگیرد و اسلام به آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته و ازدواج آنها با یکدیگر را صحیح میداند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به کسانی که پیوند زناشویی غیر مسلمانان را به بهانه اینکه عقد اسلامی بینشان جاری نشده باطل دانسته و ارتباط آنها با یکدیگر را نامشروع می پنداشتند فرمودند: لِکُلِّ قَوْمٍ نِکَاحٌ [۲]؛ در هر آیینی قوانین و مقررات ویژه ای برای پیوند زناشویی وجود دارد که همان باعث جدایی ارتباط مشروع از نامشروع می شود. حال اگر زن و مردی (در هر دین و آیینی) بر اساس آن مقررات، زندگی مشترکی را آغاز کردند رابطه شان مشروع خواهد بود و جایز و در غیر اینصورت ارتباطشان نامشروع و به لحاظ همان آیین خودشان غیر قانونی خواهد بود.
با این توضیحات فرق بین ازدواج (نکاح) با زنا (سفاح) روشن می شود: یکی ارتباط و پیوند مشروع و قانونمند است و دیگری ارتباطی غیر مشروع و بی ضابطه؛ چه در اسلام باشد و چه در غیر اسلام.
از اینجا بی اساسی این سخن که: « صیغه زنای شرعی است » روشن می شود؛ زیرا صیغه یا همان ازدواج موقت یک نکاح شرعی است ولی زنا یک ارتباط غیر شرعی و اصولا در اسلام چیزی به نام حرام شرعی وجود ندارد؛ کار یا شرعی است یا غیر شرعی.
این هم که برخی «ازدواج موقت» را «هرزگی شرعی» می نامند نشانگر بی خبری ایشان از معنای «ازدواج» و «هرزگی» است. اگر کسی بداند که ازدواج یک پیوند قانونمند و بر اساس مقررات ویژه است و هرزگی روابط بی ضابطه و خارج از چهارچوب بین زنان و مردان است؛ دیگر این دو مقوله کاملا از هم جدا را به هم نیامیخته و عادل را فاسق نمی خواند.
شرع یعنی قانون؛ قانونی برای زندگی با سعادت و هرزگی یعنی فرار از این قانون برای زندگی با نکبت. بر این اساس چگونه می توان هرزگی را بخشی از شرع دانست و یک کار کاملا شرعی را هرزگی نامید؟!
فرق بین ازدواج موقت و زنافرق اولازدواج موقت مانند ازدواج دائم، پیوندی است که قرآن [۳] و روایات اهل بیت علیهم السلام [۴] بر جواز، صحت و درستی آن تاکید دارند. اما زنا رابطه ایست غیر قانونی و خلاف شرع که قرآن[۵] و روایات اهل بیت علیهم السلام [۶] به شدت از آن نهی کرده اند و نیز در هر مکتب و آیینی که فطرت در آن دفن نشده باشد کاری است غیر انسانی و خلاف قانون.
اینکه امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید: ما زَنا غیورٌ قَطُّ [۷] ؛ هرگز انسان غیرتمند زنا نمی کند یا ما زَنا عَفیفٌ [۸] ؛ هیچ انسان پاکدامنی زنا نمی کند. گویای همین مطلب است. امام علیه السلام نفرمود هیچ مومن یا مسلمانی خود را به این کار آلوده نمی کند؛ بلکه حضرت این سخن را درباره تمام کسانی فرمود که هنوز فطرت الهی شان فعال است و نفس می کشد.
فرق دومازدواج موقت به مانند ازدواج دائم نیازمند اجرای صیغه است [۹] که این صیغه بر خلاف تصور برخی، «دعا» نیست؛ بلکه عبارتهایی است که مفاد آن ابراز از سوی زوجه و قبول از سوی زوج برای شروع یک زندگی مشترک است و در اصطلاح به آن ایجاب و قبول گفته می شود که باید به قصد انشاء بیان شود. [۱۰] این ایجاب و قبول گاهی به واسطه وکیل یا وکلای دو طرف صورت می گیرد که احکام خاص خود را دارد.
در حالی که در زنا، هیچ یک از این احکام وجود ندارد نه صیغه ای (تا چه رسد به قصد انشاء) نه ایجابی و نه قبولی.
قبل از بیان ادامه فرقها پاسخ به یک سوال ضروری است:
اجرای صیغه چه اهمیتی دارد؟!
آسانی «اجرای صیغه» و کمی زمانی که این کار می برد سبب شده تا عدهای اصل آن را ناچیز دانسته و از اهمیت آن غفلت کنند تا جایی که برخی نوشته اند «چه فرقی می کند که برای برقراری رابطه، اولش چیزی خوانده شود یا نه؟!»
از این عده می پرسیم: آیا واقعا فرقی بین رعایت یک قانون و رعایت نکردن آن نیست؟ برای مثال، شما رئیس بانک هستید. کسی به شما مراجعه کرده و تقاضای چند میلیون وام می کند. شما هم با تقاضای او موافقت می کنید به شرط آنکه او شرایط و تعهداتی را که بانک از او می خواهد در عرض چند دقیقه امضاء کرده و بپذیرد؛ اما او از شما میخواهد تا بدون گذراندن مراحل قانونی، خواسته او را اجابت کرده و پول را به او تحویل دهید. او این جمله را به شما می گوید:
«چه فرقی می کند من این چهار تا برگه را امضاء کنم یا نه؟ اصل آن نقل و انتقال پول است.»
شما چه جوابی به او می دهید؟ حق را به او می دهید و فورا پول را در اختیارش می گذارید؟ یا به او می گویید درست است که چند دقیقه بیشتر طول نمی کشد؛ اما کار باید طبق قانون باشد؛ اگر قانون اجرا نشد این نقل و انتقال دیگر نامش پرداخت وام نیست؛ اختلاس است. با همین چند دقیقه، کار به آن خوبی، به کاری به این بدی تبدیل می شود بی آنکه تغییری در ظاهر آن پدید آمده باشد.
گذشته از این که در این مثال، قانون، قانون اعتباری انسانی است؛ ولی اجرای عقد برای ازدواج، قانون واقعی الهی است.
فرق سومتمام احکام محرم و نامحرمی که در ازدواج دائم وجود دارد در ازدواج موقت نیز لحاظ می شود. برای مثال مرد به محض اینکه زنی را صیغه کرد دیگر حق ازدواج با مادر او را نخواهد داشت؛ آن زن هم دیگر حق ازدواج با پدر این مرد را ندارد و بسیاری از احکام دیگر.
ولی در زنا که سراسر بی بند و باری و عدم رعایت قوانین شرع است؛ این احکام از اساس معنا ندارد.
فرق چهارمدر ازدواج موقت پس از آنکه دو طرف از هم جدا شدند زن باید «عده» نگه دارد. نگه داشتن عده به این معناست که زن تا پایان مدت مشخص که «عده» نام دارد، حق ازدواج و ارتباط زناشویی با مرد دیگری را ندارد. [۱۱]
با نگاهی گذرا بر این قوانین و احکام، بر هر مُنصِف متدینی پوشیده نخواهد ماند که فرق و فاصله بین ازدواج موقت و زنا از بهشت تا جهنم است. چگونه می توان ازدواج موقت را عین و یا حتی شبیه به کاری دانست که در آن نه خبری از صیغه است نه صحبت از محرم و نامحرم؛ نه زنی عده نگه می دارد و نه مردی عده آن زن را محترم می شمرد؟!
یکی محبوب خدا و دیگری مغبوض خدا
ناخرسندی قرآن کریم از تشبیه حلال خدا به حرام خدا
عده ای به بهانه اینکه «نزول» (ربا) مانند «خرید و فروش» (بیع) ، سودآوری دارد این دو را مثل هم گرفتند و در برابر نهی از ربا گفتند: إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا ؛ بی تردید بیع هم مثل رباست؛ درست مانند حرفی که امروز می زنند: صیغه هم مثل زناست؛ اما خداوند متعال پاسخ می دهد که کجا این مثل آن است؟ یکی مطابق قوانین شرع است و ما آن را حلال کرده ایم و دیگری خلاف شرع است و ما آن را حرام کرده ایم : أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا [۱۲] پس نگویید این هم مثل آن است.
جالب تر اینکه شبیه همان حرفی را که طرفداران «ربا» به طرفداران «بیع» می زدند و می زنند؛ طرفداران «زنا» به طرفداران «نکاح» می زدند و می زنند. که امید است مومنین در اظهار نظر و استفاده از تعابیر به این اصل قرآنی توجه نمایند و از تعابیری مانند «زنا» و «هرزگی» و «هوس رانی» و مانند اینها برای کاری که خداوند متعال آن را حلال کرده است استفاده نکنند.
نتیجه اینکهفرقهای اساسی بین ازدواج موقت و روابط نامشروع وجود دارد و هرگز نباید رابطه نامشروعی که مورد نفرت خداوند متعال است را به بهانه شباهت در مورد یا مواردی، همانند ازدواجی دانست که مورد عنایت قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) است و احکام و قوانین مشخص و الزام آور خاصی دارد.
در مقاله بعد دلایل دیگر هجمه به این حکم الهی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
پی نوشت:
۱.تشکیل خانواده در اسلام، ص ۱۹؛ التحقیق ۱۲/۲۳۴
۲. تهذیب الاحکام ۷/۴۷۲
۳. ۲۴/ نساء: فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنهُْنَّ فََاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً.
۴. نک به وسایل الشیعه، کتاب النکاح، ج۲۰
۵.۳۲/ اسراء: وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبیلاً.
۶.کافی ۵/۵۴۱ و ۵۴۳
۷.غررالحکم ص۶۸۴
۸.غررالحکم ص۶۹۰
۹.تحریرالوسیله ۲/۲۲۰و ۲۶۶
۱۰.تحریر الوسیله ۲/۲۴۲
۱۱.این مدت، از لحظه جدایی شروع شده و تا پایان دومین عادت ماهیانه او پس از جدایی ادامه خواهد داشت. این حکم فروعات دیگری هم دارد. ر.ک به تحریرالوسیله ۲/۳۳۷
: مرتبه رق ازدواج های موقت با روابط نامشروع، هرزگی شرعیارسال شده توسط : رضا خوشیاران وکیل دادگستری و مشاور حقوقی قوه قضائیه در تاریخ : 10-04-1392
اینکه برخی «ازدواج موقت» را «هرزگی شرعی» مینامند نشانگر بی خبری آنها از معنای «ازدواج» و «هرزگی» است.فرق ازدواجهای موقت با روابط نامشروعبه گزارش جهان به نقل از سایت تبیان، ازدواج، در عرف و شرع، پیمان زناشویى است و بر اساس آن، براى مرد و زن نسبت به یکدیگر، تعهّداتى اخلاقى و حقوقى پدید مىآید که سرپیچى (از بسیارى) از آنها، عقوبت و کیفر را در پى خواهد داشت. (۱)
ازدواج در هر آیینى، با قوانین و مقرّرات ویژهاى صورت مىگیرد و اسلام به آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته و ازدواج آنها با یکدیگر را صحیح میداند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به کسانی که پیوند زناشویی غیر مسلمانان را به بهانه اینکه عقد اسلامی بینشان جاری نشده باطل دانسته و ارتباط آنها با یکدیگر را نامشروع می پنداشتند فرمودند: لِکُلِّ قَوْمٍ نِکَاحٌ [۲]؛ در هر آیینی قوانین و مقررات ویژه ای برای پیوند زناشویی وجود دارد که همان باعث جدایی ارتباط مشروع از نامشروع می شود. حال اگر زن و مردی (در هر دین و آیینی) بر اساس آن مقررات، زندگی مشترکی را آغاز کردند رابطه شان مشروع خواهد بود و جایز و در غیر اینصورت ارتباطشان نامشروع و به لحاظ همان آیین خودشان غیر قانونی خواهد بود.
با این توضیحات فرق بین ازدواج (نکاح) با زنا (سفاح) روشن می شود: یکی ارتباط و پیوند مشروع و قانونمند است و دیگری ارتباطی غیر مشروع و بی ضابطه؛ چه در اسلام باشد و چه در غیر اسلام.
از اینجا بی اساسی این سخن که: « صیغه زنای شرعی است » روشن می شود؛ زیرا صیغه یا همان ازدواج موقت یک نکاح شرعی است ولی زنا یک ارتباط غیر شرعی و اصولا در اسلام چیزی به نام حرام شرعی وجود ندارد؛ کار یا شرعی است یا غیر شرعی.
این هم که برخی «ازدواج موقت» را «هرزگی شرعی» می نامند نشانگر بی خبری ایشان از معنای «ازدواج» و «هرزگی» است. اگر کسی بداند که ازدواج یک پیوند قانونمند و بر اساس مقررات ویژه است و هرزگی روابط بی ضابطه و خارج از چهارچوب بین زنان و مردان است؛ دیگر این دو مقوله کاملا از هم جدا را به هم نیامیخته و عادل را فاسق نمی خواند.
شرع یعنی قانون؛ قانونی برای زندگی با سعادت و هرزگی یعنی فرار از این قانون برای زندگی با نکبت. بر این اساس چگونه می توان هرزگی را بخشی از شرع دانست و یک کار کاملا شرعی را هرزگی نامید؟!
فرق بین ازدواج موقت و زنافرق اولازدواج موقت مانند ازدواج دائم، پیوندی است که قرآن [۳] و روایات اهل بیت علیهم السلام [۴] بر جواز، صحت و درستی آن تاکید دارند. اما زنا رابطه ایست غیر قانونی و خلاف شرع که قرآن[۵] و روایات اهل بیت علیهم السلام [۶] به شدت از آن نهی کرده اند و نیز در هر مکتب و آیینی که فطرت در آن دفن نشده باشد کاری است غیر انسانی و خلاف قانون.
اینکه امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید: ما زَنا غیورٌ قَطُّ [۷] ؛ هرگز انسان غیرتمند زنا نمی کند یا ما زَنا عَفیفٌ [۸] ؛ هیچ انسان پاکدامنی زنا نمی کند. گویای همین مطلب است. امام علیه السلام نفرمود هیچ مومن یا مسلمانی خود را به این کار آلوده نمی کند؛ بلکه حضرت این سخن را درباره تمام کسانی فرمود که هنوز فطرت الهی شان فعال است و نفس می کشد.
فرق دومازدواج موقت به مانند ازدواج دائم نیازمند اجرای صیغه است [۹] که این صیغه بر خلاف تصور برخی، «دعا» نیست؛ بلکه عبارتهایی است که مفاد آن ابراز از سوی زوجه و قبول از سوی زوج برای شروع یک زندگی مشترک است و در اصطلاح به آن ایجاب و قبول گفته می شود که باید به قصد انشاء بیان شود. [۱۰] این ایجاب و قبول گاهی به واسطه وکیل یا وکلای دو طرف صورت می گیرد که احکام خاص خود را دارد.
در حالی که در زنا، هیچ یک از این احکام وجود ندارد نه صیغه ای (تا چه رسد به قصد انشاء) نه ایجابی و نه قبولی.
قبل از بیان ادامه فرقها پاسخ به یک سوال ضروری است:
اجرای صیغه چه اهمیتی دارد؟!
آسانی «اجرای صیغه» و کمی زمانی که این کار می برد سبب شده تا عدهای اصل آن را ناچیز دانسته و از اهمیت آن غفلت کنند تا جایی که برخی نوشته اند «چه فرقی می کند که برای برقراری رابطه، اولش چیزی خوانده شود یا نه؟!»
از این عده می پرسیم: آیا واقعا فرقی بین رعایت یک قانون و رعایت نکردن آن نیست؟ برای مثال، شما رئیس بانک هستید. کسی به شما مراجعه کرده و تقاضای چند میلیون وام می کند. شما هم با تقاضای او موافقت می کنید به شرط آنکه او شرایط و تعهداتی را که بانک از او می خواهد در عرض چند دقیقه امضاء کرده و بپذیرد؛ اما او از شما میخواهد تا بدون گذراندن مراحل قانونی، خواسته او را اجابت کرده و پول را به او تحویل دهید. او این جمله را به شما می گوید:
«چه فرقی می کند من این چهار تا برگه را امضاء کنم یا نه؟ اصل آن نقل و انتقال پول است.»
شما چه جوابی به او می دهید؟ حق را به او می دهید و فورا پول را در اختیارش می گذارید؟ یا به او می گویید درست است که چند دقیقه بیشتر طول نمی کشد؛ اما کار باید طبق قانون باشد؛ اگر قانون اجرا نشد این نقل و انتقال دیگر نامش پرداخت وام نیست؛ اختلاس است. با همین چند دقیقه، کار به آن خوبی، به کاری به این بدی تبدیل می شود بی آنکه تغییری در ظاهر آن پدید آمده باشد.
گذشته از این که در این مثال، قانون، قانون اعتباری انسانی است؛ ولی اجرای عقد برای ازدواج، قانون واقعی الهی است.
فرق سومتمام احکام محرم و نامحرمی که در ازدواج دائم وجود دارد در ازدواج موقت نیز لحاظ می شود. برای مثال مرد به محض اینکه زنی را صیغه کرد دیگر حق ازدواج با مادر او را نخواهد داشت؛ آن زن هم دیگر حق ازدواج با پدر این مرد را ندارد و بسیاری از احکام دیگر.
ولی در زنا که سراسر بی بند و باری و عدم رعایت قوانین شرع است؛ این احکام از اساس معنا ندارد.
فرق چهارمدر ازدواج موقت پس از آنکه دو طرف از هم جدا شدند زن باید «عده» نگه دارد. نگه داشتن عده به این معناست که زن تا پایان مدت مشخص که «عده» نام دارد، حق ازدواج و ارتباط زناشویی با مرد دیگری را ندارد. [۱۱]
با نگاهی گذرا بر این قوانین و احکام، بر هر مُنصِف متدینی پوشیده نخواهد ماند که فرق و فاصله بین ازدواج موقت و زنا از بهشت تا جهنم است. چگونه می توان ازدواج موقت را عین و یا حتی شبیه به کاری دانست که در آن نه خبری از صیغه است نه صحبت از محرم و نامحرم؛ نه زنی عده نگه می دارد و نه مردی عده آن زن را محترم می شمرد؟!
یکی محبوب خدا و دیگری مغبوض خدا
ناخرسندی قرآن کریم از تشبیه حلال خدا به حرام خدا
عده ای به بهانه اینکه «نزول» (ربا) مانند «خرید و فروش» (بیع) ، سودآوری دارد این دو را مثل هم گرفتند و در برابر نهی از ربا گفتند: إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا ؛ بی تردید بیع هم مثل رباست؛ درست مانند حرفی که امروز می زنند: صیغه هم مثل زناست؛ اما خداوند متعال پاسخ می دهد که کجا این مثل آن است؟ یکی مطابق قوانین شرع است و ما آن را حلال کرده ایم و دیگری خلاف شرع است و ما آن را حرام کرده ایم : أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا [۱۲] پس نگویید این هم مثل آن است.
جالب تر اینکه شبیه همان حرفی را که طرفداران «ربا» به طرفداران «بیع» می زدند و می زنند؛ طرفداران «زنا» به طرفداران «نکاح» می زدند و می زنند. که امید است مومنین در اظهار نظر و استفاده از تعابیر به این اصل قرآنی توجه نمایند و از تعابیری مانند «زنا» و «هرزگی» و «هوس رانی» و مانند اینها برای کاری که خداوند متعال آن را حلال کرده است استفاده نکنند.
نتیجه اینکهفرقهای اساسی بین ازدواج موقت و روابط نامشروع وجود دارد و هرگز نباید رابطه نامشروعی که مورد نفرت خداوند متعال است را به بهانه شباهت در مورد یا مواردی، همانند ازدواجی دانست که مورد عنایت قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) است و احکام و قوانین مشخص و الزام آور خاصی دارد.
در مقاله بعد دلایل دیگر هجمه به این حکم الهی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
پی نوشت:
۱.تشکیل خانواده در اسلام، ص ۱۹؛ التحقیق ۱۲/۲۳۴
۲. تهذیب الاحکام ۷/۴۷۲
۳. ۲۴/ نساء: فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنهُْنَّ فََاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً.
۴. نک به وسایل الشیعه، کتاب النکاح، ج۲۰
۵.۳۲/ اسراء: وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبیلاً.
۶.کافی ۵/۵۴۱ و ۵۴۳
۷.غررالحکم ص۶۸۴
۸.غررالحکم ص۶۹۰
۹.تحریرالوسیله ۲/۲۲۰و ۲۶۶
۱۰.تحریر الوسیله ۲/۲۴۲
۱۱.این مدت، از لحظه جدایی شروع شده و تا پایان دومین عادت ماهیانه او پس از جدایی ادامه خواهد داشت. این حکم فروعات دیگری هم دارد. ر.ک به تحریرالوسیله ۲/۳۳۷
: مرتبه واد 39 و 40 قانون مجازات اسلامی بر اساس فتوای مشهور به تصویب رسیده است، این مواد خلاف قانون نیستندارسال شده توسط : محمد حسین هاشمی وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی در تاریخ : 09-04-1392
محمدعلی اسفنانی در گفتگو با خبرنگار حقوقی قضایی باشگاه خبرنگاران، در رابطه با اظهارات رئیس قوه قضایی مبنی بر خلاف قانون بودن برخی مواد قانون مجازات اسلامی گفت: ماده 39 و 40 قانون مجازات بر اساس فتاوای فقهای مشهور بوده و به هیچ وجه خلاف قانون اساسی نیست.وی ادامه داد: این دو ماده نیاز به بحث فقهی داشته اما در مباحث فقهی نظرات و فتاوای فقها متفاوت بوده که البته این امر با استفاده از فتاوای فقهای شورای نگهبان تصویب و به تایید رسیده است و ممکن است با برخی نظرات فقهای دیگر متعارض باشد اما به معنای خلاف قانون بودن آن نیست. عضو کمیسیون حقوقی مجلس نهم خاطرنشان کرد: بیان خلاف قانون بودن مادهای که به تایید رسیده و منتشر شده وجهه قانونی و مطلوب ندارد، چرا که این قانون روند تصویب و تایید خود را طی کرده و به طور دقیق بررسی شده است. منبع : باشگاه خبرنگاران : مرتبه فتتاح شبکه تلویزیونی و خبرگزاری قوه قضائیهارسال شده توسط : صفورا مهدوي نژاد ارشلو وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی در تاریخ : 10-04-1392
معاون راهبردی قوه قضاییه گفت: قوه قضائیه با توجه به اینکه کار زیادی در جامعه انجام میدهد، زبان گویایی ندارد و فعالیتهای آن به جامعه اطلاع داده نمیشود.به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، محمدباقر ذوالقدر در همایش تشکیلات قضایی و نهادهای مرتبط قوه قضاییه در استان کرمان با بیان اینکه بدون در اختیار گرفتن دولت و حکومت اسلامی، احکام اسلامی قابل اجرا نیست، گفت: هر بخش نظام اسلامی باید تلاش کند، نظام الگو را در بخش خود ایجاد کند و این نظام الگو میتواند، الهامبخش جامعه بشری باشد، همانطور که در بیداری اسلامی نظام جمهوری اسلامی ایران الگوی جهان اسلام قرار گرفت. وی با بیان اینکه تمام آرزوهای ما در زمینه مساله قضا در کشور اسلامی ایران در « ارتقای قوه قضاییه» خلاصه میشود، افزود: نخستین کار برای ارتقای کارآمدی در قوه قضائیه بحث برنامهمحوری در این قوه است و قوه قضاییه با این گستردگی، پیچیدگی، ماموریت و مسئولیت نمیتواند، بدون برنامه منسجم مدیریت شود. ذوالقدر تصریح کرد: سال گذشته برنامه پنج ساله سوم قوه قضائیه با کار عمیق و کارشناسی دقیق در پنج فصل اساسی قوه قضائیه، 19 راهبرد کلان و 80 هدف ذیل هر راهبرد و ذیل این اهداف 530 برنامه اجرایی ابلاغ شد و این به عنوان سند بالادستی اداره مبتنی بر برنامه قوه قضائیه است. معاون راهبردی قوه قضائیه بیان کرد: در آینده نزدیک کارگاه آموزش برنامهریزی و مدیریت راهبردی را در استانها برگزار میکنیم تا مدیران در استانها با آخرین فنون مدیریت و برنامهریزی راهبردی آشنا شوند. وی با بیان اینکه دومین کار برای ارتقای قوه قضائیه، باز مهندسی ساختار سازمان است، گفت: قوه قضائیه خط مقدم مبارزه با کجروی، فساد و جرم است و خودش در ابتدا باید مصون شود و در گذشته نهادی در جلوگیری از جرم و فساد در این قوه وجود نداشته است. ذوالقدر افزود: یکی دیگر از کارها ایجاد مرکز پژوهش است که باید قوه قضاییه مبتنی بر پژوهشهای دقیق حرکت و از آخرین دستاوردها و تجربیات بشر استفاده کند. وی یکی دیگر از کارها برای ارتقای قوه قضاییه را ایجاد رسانه در این قوه دانست و گفت: قوه قضاییه با توجه به اینکه کار زیادی در جامعه انجام میدهد، زبان گویایی نسبت به خودش ندارد و فعالیتهای آن به جامعه اطلاع داده نمیشود. ذوالقدر اظهار کرد: سال گذشته 13 میلیون و 700 هزار پرونده در قوه قضائیه رسیدگی شده و سازمان پزشکی قانونی 2 میلیون و 400 هزار خدمت انجام و 36 میلیون کار ثبتی انجام شده است که جامعه از آن اطلاع چندانی ندارد. وی گفت: در آینده نزدیک شبکه تلویزیونی، خبرگزاری و روزنامه به منظور اطلاعرسانی دقیق به مردم توسط قوه قضائیه افتتاح میشود.
: مرتبه پدر علم حقوق ایران از قانون جدید خانواده میگویدارسال شده توسط : صفورا مهدوي نژاد ارشلو وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی در تاریخ : 10-04-1392
ناصر کاتوزیان حقوقدان برجسته و نویسنده کتب دانشگاهی در زمینه «حقوق مدنی» است. او اولین دانشجوی ایرانی است که موفق به اخذ مدرک دکترای حقوق در ایران و دانشگاه تهران شد.پدر علم حقوق ایران در گفتوگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، قانون جدید حمایت خانواده را مورد اشاره قرار داد و در این باره اظهار کرد: خانواده یک قالب حقوقی است و زوجین باید خود را در این قالب قرار دهند و در این صورت است که قواعد حقوقی آنها را احاطه میکند. وی با اشاره به امری بودن قوانین خانواده، ادامه داد: قوانین خانواده قوانینی نیست که بتوان خلاف آن تراضی کرد، به جز در مواردی که قانون خود اجازه تراضی به زوجین داده است. به عنوان مثال انتخاب محل اقامتگاه خانواده ممکن است در اختیار زن یا مرد باشد. این حقوقدان افزود: مسایل مربوط به مهریه و جهیزیه را باید از خانواده جدا کرد؛ زیرا این مسایل جزو مسایل فرعی محسوب میشوند و به تراضی طرفین بستگی دارد. وی درباره اهمیت نقش اخلاق در خانوادهها، گفت: اخلاق موثرتر از قوانین در خانواده است. خانواده قلمرویی دارد که در این قلمرو نفوذ اخلاق بسیار بیشتر از نفوذ حقوق است. پدر علم حقوق ایران با اشاره به این موضوع که مطابق قانون، فرزند باید مطیع عقبین خود باشد، خاطرنشان کرد: آیا درست است در صورت بیاحترامی فرزندان، پدران و مادران با حضور در دادگاه فرزندان خود را محاکمه کنند؟ این موضوعات قابل قبول نیست؛ بنابراین جز اخلاق، موضوع دیگری روابط میان خانوادهها را تحکیم نمیبخشد. کاتوزیان درباره موضوع «مهریه» گفت: مهریه هدیهای از جانب مرد به زن است برای تشویق زن به وابستگی در خانواده و اگر مهریه به صورت خرید و فروش جلوه کند؛ نظام خانوادگی را از قواعد اصلی منحرف میکند. وی با بیان این که قانون باید مهریه را در خانوادهها فرهنگسازی کند، ادامه داد: این موضوع که برای بیش از 110 سکه، کیفر لحاظ نمیشود را قبول دارم، ولی معتقدم که این راهکار در زمینه مهریه کافی و موثر نیست؛ بلکه باید این اندیشه در جامعه نهادینه شود که مهریه ضامن سلامت خانواده نیست. وی درباره نفقه زن در خانواده نیز گفت: نفقه زن به معنای تامین معاش زن و بر عهده مرد است. البته در قانون آمده که نفقه باید مطابق شئون زن باشد ولی معتقدم که نفقه باید مطابق شئون خانوادگی جدید زن باشد نه خانواده قدیمی که زن در آن زندگی میکرده است. به عنوان مثال اگر فرزند کارگری زن یک اشرافزاده شود، مرد نمیتواند نفقه این زن را بر اساس نفقه یک کارگر بدهد بلکه باید زن را در زندگی خود شریک کند و بالعکس این موضوع هم وجود دارد. کاتوزیان با ابراز تاسف از این که مبانی خانوادهها در جامعه سست شده، اظهار کرد: در حال حاضر خانوادهها استحکام گذشته را ندارد و این موضوع دلایل اجتماعی بسیاری دارد که مهمترین دلیل سستی خانوادهها، سستی مبانی اخلاقی است. این حقوقدان برجسته تصریح کرد: همیشه به نجابت، خانهداری و فداکاری دختران ایرانی افتخار میکردیم ولی امروز سادهانگاری است که بخواهیم این موضوع را بازگو کنیم؛ زیرا متاسفانه در حال حاضر مردان و زنانی هستند که پایبند و فداکار به خانواده نیستند. وی با بیان این که رابطه خانوادهها تنها یک رابطه احساسی نیست بلکه رابطه تکلیف هم دارند، خاطرنشان کرد: زمانی که فرزندی در خانواده به دنیا میآید زوجین یک تکلیف اجتماعی و اخلاقی در برابر تربیت آن فرزند دارند. در حقیقت مسایلی مانند طلاق و بیاعتباری خانواده و عدم فداکاری بزرگترین سم برای تربیت کودکان در خانوادههاست و صمیمانه اعلام میکنم که نگران آینده خانوادهها هستم. بر اساس این گزارش، از دکتر ناصر کاتوزیان تاکنون کتابهایی از جمله قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، حقوق خانواده، حقوق مدنی قواعد عمومی قراردادها، حقوق مدنی - ایقاع، حقوق مدنی - نظریه عمومی تعهدات، دوره عقود معین، الزامات خارج از قرارداد، مسئولیت مدنی، دوره مقدماتی حقوق مدنی، اثبات و دلیل اثبات به چاپ رسیده که همگی راهگشای دانشجویان رشته حقوق و جامعه حقوقی کشور بودهاند.
: مرتبه
بررسي تفاوت در مجارتها به دليل تفاوت در دين و جنس
در لايحه در شرف تصويب نهايي قانون مجازات اسلامي، مواد مربوط به کليات (مواد 1 تا 216) همچنين مواد مربوط به حدود ، قصاص و ديات، دچار تغييرات فراوان و محتوايي گرديده است. توجه داشته باشيم در قانون مجازات مصوب سال 75 تعداد 63 ماده به مواد عمومي اختصاص داده شده بود در حالي که در لايحه مصوب مجلس شوراي اسلامي( که هم اکنون در شوراي نگهبان در دست بررسي است)، 216 ماده براي تبيين کليات اختصاص داده شده که از اين جهت ضمن آنکه از جامعيت بيشتري برخودار است در اکثر موارد به استاندارد هاي قابل قبول در حقوق جزاي عرفي نزديک تر شده است. از آنجا که مواد مربوط به قصاص پس از يک بار اعلام نظر شوراي نگهبان مورد اصلاح مجلس واقع و شوراي نگهبان نظر اصلاحي جديدي اعلام نکرده است ، پيش بيني مي شود به همين صورت تاييد نهايي گردد لذا اين نوشتار با اين فرض، نگاهي گذرا به موضوع تبعيض در جنسیت و دينِ قاتل و مجني عليه و تاثير آن در شرايط و اجراي حکم قصاص خواهد داشت. الف - نکات مهم : 1-هم در قانون مجازات اسلامي مصوب 1375 و هم در قانون مصوب مجلس (که نهايي نشده) در بحث قصاص در دو موضوع دين و جنسیت ِ قاتل و مجني عليه تبعيض و تفاوت مشاهده مي گردد. *- نا همسانی دينِ قاتل و مجني عليه، باعث ایجاد تبعيض در شرايط و امکان اجراي قصاص مي شود. ماده 302 قانون مذکور بيان مي دارد " قصاص در صورتي ثابت ميشود كه ... و مجنی علیه ... در دين با مرتكب مساوي باشد." و تبصره همین ماده نيز، تبعيض مذکور را يک طرفه و به سود مسلمانان اعلام داشته است ."تبصره_ چنانچه مقتول مسلمان باشد، مسلمان نبودن قاتل مانع قصاص نيست." **- تبعيض در جنسيت قاتل و مجني عليه نيز باعث مي گردد اجراي قصاص زماني امکان پذیر شود که اولياي دم مقتولِ زن، فاضل ديه زن و مرد را قبلا ًپرداخت نموده باشند. اين تبعيض، علی السویه براي مسلمانان و غير مسلمان بصورت برابر و یکسان جاري است (رک،مواد 383،429و 554). بدين لحاظ جهت تعيين شرايط و امکان اجراي قصاص، رعايت دو الويت، تبعيض و يا ملاحظه ذيل به ترتيب اهميت؛ ضروري است: ملاحظه اول: رعايت مسلمانان در برابر نا مسلمان. بدان معنا که اگر قاتل مسلمان بوده اعم از اينکه مرد يا زن باشد و مجني عليه نامسلمان، قاتل ِ مسلمان، قصاص نمي شود و منحصراً به پرداخت ديه محکوم خواهد شد. ملاحظه دوم: رعايت مرد قاتل در مقابل مجنی علیه زن، بدين گونه که اگر مردی؛ زني را عمداً به قتل رساند، در صورتي مي توان قصاص قاتل را تقاضا کرد که قبلاً نصف ديه مرد را پرداخت نموده باشند . 2- با توجه به ماده 205 قانون مجازات اسلامي مصوب سال 75 "قتل عمد برابر مواد اين فصل موجب قصاص است و اولياي دم ميتوانند با اذن ولي امر قاتل را با رعايت شرايط مذکور در فصول آتيه قصاص ..."، اذن ولي امر بطور مطلق يکي از شرايط اساسي اجراي قصاص بود و برابرماده 219 همان قانون که مقرر داشته بود ،" کسي که محکوم به قصاص است بايد با اذن ولي دم او را کشت. پس اگر کسي بدون اذن ولي دم او را بکشد مرتکب قتلي شده که موجب قصاص است"؛ براي ولي امر حق مصلحت سنجي و عدم اذن را به رسميت شناخته بود. اما با توجه به ماده 419 قانون جديد؛ اذن ولي امر تعريف جديدی يافته و فقط عنوان "نظارت بر صحت اجراء و رعايت حقوق صاحب حق قصاص و اطراف ديگر دعوا " را داراست و حق مصلحت اندیشی از او سلب شده است که از اين جهت، يک پسرفت قضايي محسوب شده و در عمل اگر اجراي قصاص با مصالح عمومي تغايری داشته باشد، ولي امر حق عدم تنفيذ را نخواهد داشت. 3- گرچه در ماده 429 آمده " در مواردي كه جنايت، نظم و امنيت عموميرا بر هم زده يا احساسات عموميرا جريحهدار کند و مصلحت در اجراء قصاص بوده، لكن خواهان قصاص تمكن از پرداخت فاضل ديه يا سهم ديگر صاحبان حق قصاص را نداشته باشد، با درخواست دادستان و تأييد رئيس قوة قضائيه، مقدار مذکور از بيتالمال پرداخت ميشود." اما در تبصره ماده 555 همین قانون نيز ترتيبي ديگری براي پرداخت فاضل ديه مرد و زن پيش بيني نموده ، " تبصره_ درکليه جناياتي که مجنيعليه مرد نيست، معادل تفاوت ديه تا سقف ديه مرد از صندوق جبران خسارتهاي بدني پرداخت ميشود."که بنظر مي رسد با ماده 429 تعارض دارد . بنظر حل اين تغاير يا بدين صورت است پرداخت فاضل ديه زن و مرد از طريق صندوق جبران خسارتهاي بدني (تبصره ماده 555) فقط در زماني است که از ابتدا تقاضاي اولياء دم قصاص نبوده و فقط متقاضي دريافت ديه باشند و مفاد ماده 429 براي پرداخت فاضل ديه از بيت المال، ناظر به زماني است که علاوه بر تقاضاي اولياء جهت قصاص، مصلحت عمومي نيز اجراي قصاص را اقتضاء داشته ، درخواست دادستان و تاييد رييس قوه قضاييه را هم بدنبال دارد. بدیهي است اگر تقاضاي اولياء براي اجراي قصاص با تاييد مصلحت جويانه مقامات قضايي همراه نگردد،پرداخت فاضل ديه بعهده اولياءدم خواهد بود. 4-اگرچه در قانون جديد نیز تبعيض ميان مسلمانان و غير مسلمانان در بحث قصاص به رسميت شناخته شده اما با توجه به ماده 558، به هنگام صدور حکم دیه (چه بعنوان مجازات اصلي و یا بدل از قصاص ) اين تبعيض در عمل رفع شده وگامي به جلو تلقي مي شود. تکليف ساير غير مسلمانان که در خاک ايران مرتکب قتل شده و يا به قتل مي رسند نيز در ماده 311 و تبصره هاي آن روشن شده است. 5-تبصره ماده 555 نيز تلاشي قابل تقدير براي رفع تبعيض ميان ديه مرد و زن محسوب مي شود زيرا با الزام "صندوق جبران خسارتهاي مالي" به پرداخت تفاوت ديه زن تا سقف ديه مرد،گامي عملي براي حل اين تفاوت برداشته شده است. 6- اطلاق ماده 554 خصوصاً تبصره ماده 555 قانون جديد نشان مي دهد تبعيض ديه قتل زن و مرد، منحصر در مسلمانان نبوده و شامل همه اعم از مسلمانان و اقليت هاي مذهبي شناخته شده در قانون اساسي و سايرين مي باشد و از اين جهت هم تلاش براي رفع عملي تبعيض در تبصره ماده مذکور، شامل حال همه خواهد بود. ب - جدول مجازاتها: با توجه به رعايت دو ملاحظه و يا تبعيض پيش گفته در بند1، مجازات قتل عمد در صورت تقاضاي ولي دم ، بشرح ذيل خواهد بود. در برخي موارد قصاص ، در برخي ديگر قصاص بشرط رد تفاضل ديه زن و مرد و در شرايطي منحصراً پرداخت ديه بدن تبعيض ميان ديه مسلمان با غير مسلمان.
ج -متن مواد مرتبط:
ماده 302_ قصاص در صورتي ثابت ميشود كه مرتكب، پدر يا از اجداد پدري مجنيعليه نبوده و مجنيعليه، عاقل و در دين با مرتكب مساوي باشد.
تبصره_ چنانچه مقتول مسلمان باشد، مسلمان نبودن قاتل مانع قصاص نيست.
ماده 311_ هرگاه غيرِ مسلمان، مرتكب جنايت عمدي بر مسلمان، ذمي، مستأمن يا معاهد شود، حق قصاص ثابت است. در اين امر، تفاوتي ميان اديان، فرقهها و گرايشهاي فكري نيست. اگر مسلمان، ذمي، مستأمن يا معاهد، برغيرِ مسلماني كه ذمي، مستأمن يا معاهد نيست جنايتي وارد کند، قصاص نميشود. در اين صورت مرتکب به تعزير مقرر در کتاب پنجم اين قانون محکوم ميشود.
تبصره1_ غير مسلماناني كه ذمي، مستأمن يا معاهد نبوده و تابعيت ايران را داشته يا تابعيت کشورهاي خارجي را داشته و با رعايت قوانين ومقررات وارد کشور شده باشند، در حکم مستأمن ميباشند.
تبصره2_ اگر مجنيعليه غير مسلمان باشد و مرتکب پيش از اجراء قصاص، مسلمان شود، قصاص ساقط و علاوه بر پرداخت ديه به مجازات تعزيري مقرر در کتاب پنجم اين قانون، محکوم ميشود.
ماده 383_ هرگاه زن مسلماني عمداً كشته شود، حق قصاص ثابت است؛ لكن اگر قاتل، مرد مسلمان باشد، وليدم بايد پيش از قصاص، نصف دية كامل را به او بپردازد و اگر قاتل، مرد غير مسلمان باشد، بدون پرداخت چيزي قصاص ميشود. در قصاص مرد غير مسلمان به سبب قتل زن غير مسلمان، پرداخت مابهالتفاوت دية آنها لازم است.
ماده 418_ در اجراء قصاص، اذن وليامر يا نمايندة او لازم است.
ماده 419_ استيذان از وليامر در اجراء قصاص، براي نظارت بر صحت اجراء و رعايت حقوق صاحب حق قصاص و اطراف ديگر دعوا است و نبايد مراسم استيذان، مانع از امكان استيفاء قصاص توسط صاحب حق قصاص و محروم شدن او از حق خود شود.
ماده 426_ اگر زني بر مردي عمداً جنايتي وارد کند، صاحب حق قصاص نميتواند افزون بر قصاص، تفاوت دية مرد نسبت به زن را مطالبه كند.
ماده 429_ در مواردي كه جنايت، نظم و امنيت عموميرا بر هم زده يا احساسات عموميرا جريحهدار کند و مصلحت در اجراء قصاص بوده، لكن خواهان قصاص تمكن از پرداخت فاضل ديه يا سهم ديگر صاحبان حق قصاص را نداشته باشد، با درخواست دادستان و تأييد رئيس قوة قضائيه، مقدار مذکور از بيتالمال پرداخت ميشود.
ماده 554_ ديه قتل زن، نصف ديه مرد است.
ماده 555_ ديه خنثاي ملحق به مرد ديه مرد و ديه خنثاي ملحق به زن ديه زن و ديه خنثاي مشكل نصف ديه مرد بهعلاوه نصف ديه زن است.
تبصره_ درکليه جناياتي که مجنيعليه مرد نيست، معادل تفاوت ديه تا سقف ديه مرد از صندوق جبران خسارتهاي بدني پرداخت ميشود. ماده 558_ براساس نظر حكومتي مقام رهبري، ديه اقليتهاي ديني شناخته شده در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به اندازه ديه مسلمان تعيين ميگردد : مرتبه
دکتر شامبیاتی در نشست تخصصی «بررسی لایحه جدید مجازات اسلامی، نوآوریها و کاستیها» مطرح کرد گروه قضایی- چندی پیش « نشست تخصصی بررسی لایحه جدید مجازات اسلامی نوآوریها و کاستیهای» با همکاری دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و روزنامه «حمایت» با هدف تحلیل و واکاوی این لایحه برگزار شد. این نشست فضای مناسبی را برای تبادل آرا و نظرات مسئولان قضایی و اساتید مجرب حقوق در محیطی علمی فراهم کرد. یکی از اساتیدی که لایحه جدید را مورد نقد و بررسی علمی قرار داد دکتر هوشنگ شامبیاتی از اساتید دانشکده حقوق واحد تهران مرکزی و مدیر گروه حقوق جزای این دانشکده بود. آنچه در پی می آید چکیده نظرات دکتر شامبیاتی در این نشست تخصصی است. منبع: hemayat.net : مرتبه
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار رئیس، مسئولان و قضات دستگاه قضایی، با تشکر از اقدامات دستگاه قضا، حماسه عظیم و حقیقی ملت بصیر و هوشمند ایران را در انتخابات 24 خرداد، کاری کارستان خواندند و با تأکید بر ضرورت کمک به رئیس جمهور منتخب افزودند: شکست همه جانبه برنامه ها و اهداف دشمنان، تجلی اعتماد عمومی ملت به نظام اسلامی و مجریان و ناظران انتخابات، وجود امنیت پایدار به عنوان زیر ساخت پیشرفت و آبادانی، نجابت و قانون پذیری نامزدهای دیگر در قبال رئیس جمهور منتخب، و استحکام و اقتدار جمهوری اسل امی در دفاع از منافع ملت از نکات مهم انتخابات اخیر بود. : مرتبه
نظریه های رئیس مجلس شورای اسلامی موضوع صدر ماده واحده و تبصره (۴) الحاقی به «قانون نحوه اجراء اصول هشتاد و پنجم (۸۵) و یکصد و سی و هشتم (۱۳۸) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»نظریه های رئیس مجلس شورای اسلامی موضوع صدر ماده واحده و تبصره (۴) الحاقی به «قانون نحوه اجراء اصول هشتاد و پنجم (۸۵) و یکصد و سی و هشتم (۱۳۸) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»
شماره۱۵۲۹۵هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی ۱ـ توضیح اینکه شماره های فوق مربوط به ترتیب درج در روزنامه رسمی کشور می باشد.
شماره۱۵۲۹۱هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۲۸۸هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۲۸۳هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۲۸۱هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۲۷۰هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۳۳۲هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۳۳۰هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۳۲۱هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۳۱۸هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۳۱۵هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۳۱۴هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۳۰۴هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۳۰۱هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۲۹۸هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی
شماره۱۵۳۳۴هـ/ب ۱۱/۳/۱۳۹۲ جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی : مرتبه
نظارت بر قرارهای تأمینی ماده 1 - در اجرای سیاست های کلی قضائی (مصوب مقام معظم رهبری) مبنی بر حداقل استفاده از قرار بازداشت و زندانی کردن اشخاص، قضات در هنگام صدور قرار تأمین جز در موارد ضروری و یا مواردی که به موجب قانون مکلف به صدور قرار بازداشت می¬باشند، از سایر قرارهای تأمین مناسب استفاده نمایند. دادستانها و معاونین آنها در مقام تأیید قرار فوق مکلف به بررسی ضرورت قانونی و ملاحظه عوارض و آثار بازداشتها به ویژه برای جوانان و نوجوانان می باشند. ماده 2 - با توجه به کثرت متهمانی که با قرار کفالت یا وثیقه بازداشت می شوند، لازم است: الف) صدور قرار تأمین حتی الامکان به نحوی انجام پذیرد تا متهم فرصت کافی جهت معرفی کفیل یا تودیع وثیقه داشته باشد. ب) در دادسراها زمینه اطلاع رسانی متهم به خانواده و بستگان خویش جهت معرفی کفیل یا تودیع وثیقه فراهم گردد. ج) درصورت معرفی کفیل یا تودیع وثیقه (در وقت اداری و یا خارج از وقت اداری) و فراهم بودن موجبات پذیرش تأمین، دادستانها ترتیبی اتخاذ نمایند تا متهم به زندان معرفی نشود. د) در مورد افرادی که به لحاظ عجز از معرفی کفیل یا تودیع وثیقه به زندان معرفی می شوند، مسئولان زندان وسیله اطلاع رسانی متهم به خانواده وی، جهت سپردن تأمین را فراهم آورند هـ) مطابق تبصره ماده 132 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری (مصوب 1378 مجلس شورای اسلامی) در مواردی که متهم شخصاً وثیقه معرفی می کند، قاضی صادر کننده قرار نباید از پذیرش وثائق ملکی یا نقدی متهم به این دلیل که وثیقه گذار باید شخص دیگری (غیراز متهم) باشد، امتناع ورزد. و) دادستانها و سرپرستان نواحی دادسراها موظفند بر صحت اجرای این ماده نظارت دقیق نمایند. ماده 3 - رؤسای دادگستری ها ترتیبی اتخاذ نمایند تا کارشناسان رسمی دادگستری و نمایندگان ثبت اسناد در واحدهای قضایی مستقر شوند یا از طریق سامانه الکترونیکی برخط (آنلاین) ارتباط برقرار نمایند تا چنانچه نیاز به توقیف یا شناسایی یا احراز وثیقه ملکی باشد به سرعت انجام و از اعزام متهمان به زندان کاسته شود. ماده 4 – دادستان های عمومی و انقلاب شهرستانها می بایست بر کلیه قرارهای صادره منجر به بازداشت توسط قضات دادسراها نظارت نموده و به تناسب قرارها و پذیرش تأمین های معرفی شده توجه نمایند تا صدور قرارهای نامتناسب یا عدم پذیرش به موقع تأمین، موجب زندانی شدن افراد نگردد و باید روزانه آمار بازداشتی های دادسرا را بررسی نموده و دستورات لازم را صادر نمایند. ماده 5 - دادستانهای عمومی و انقلاب با استفاده از اختیار ریاست و نظارت خود بر ضابطین، ترتیبی اتخاذ نمایند که طرحهای نیروی انتظامی که منتهی به دستگیری جمعی افراد می¬شود، قبل از اجرا به مسئولین حوزه های قضائی ارائه و با کسب آموزشها و هماهنگی های لازم، اجرا گردد تا از تبعات منفی آن در مرحله دادرسی و نیز اعزام متهمین به بازداشتگاه کاسته شود. تبصره- دادستان کل کشور با طرح موضوع در جلسات پیش بینی شده در ماده 28 این دستورالعمل، تمهیدات لازم را جهت اجرائی شدن این ماده فراهم می نماید. ماده 6 - با توجه به اصلاح مواد 15 و 16 قانون مبارزه با مواد مخدر، معتادین به مواد مخدر باید در مراکز ترک اعتیاد و درمان و اقامت اجباری معتادان نگهداری شوند و عدم تشکیل مراکز مزبور، مجوزی برای دستگیری و معرفی این افراد به زندان نمی باشد. لذا دادستانها دقت و مراقبت نمایند که: اولاً: از این پس افراد معتاد جز در شرایط مقرر در قانون، تحت هیچ شرایطی نباید به زندان معرفی شوند. ثانیاً: تغییر عنوان اعتیاد به استعمال مواد مخدر برای افراد معتاد، مجوز بازداشت و معرفی افراد به زندان نخواهد بود. ماده 7 - در جرائم ناشی از تخلفات رانندگی، چنانچه خودرو مقصر حادثه دارای بیمه نامه باشد، قضات رسیدگی کننده برابر ماده 21 قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث (مصوب 16/4/87 مجلس شورای اسلامی)، نسبت به پذیرش بیمه نامه به عنوان وثیقه اقدام و در مقام اجرای حکم با رعایت مواد 5 و 6 قانون مذکور دیه مورد حکم دادگاه از طریق شرکت بیمه گر وصول گردد. در صورتی که خودرو فاقد بیمه نامه معتبر بوده (و نیز سایر شرایط مندرج در ماده 10 قانون مذکور)، دیه مورد حکم دادگاه از طریق صندوق تأمین خسارت های بدنی تأمین شود. رسیدگی خارج از نوبت و استفاده از مجازات جایگزین حبس ماده 8 - با توجه به اینکه در قانون مجازات اسلامی 1392 در راستای حبس زدائی تأسیسات حقوقی مفیدی از قبیل تعویق صدور حکم ، تخفیف و معافیت مجازات، نظام نیمه آزادی و مجازاتهای جایگزین حبس بویژه مجازاتها و اقدامات تأمینی و تربیتی اطفال و نوجوانان پیش بینی شده است برای هرچه بهتر اجرایی شدن این قانون اقدامات ذیل به عمل آید: 1- دادستانها در صدور کیفرخواست و همچنین در مقام دفاع از آن و اجرای احکام، موارد مذکور را مورد توجه و تاکید قرار دهند. 2- قضات محاکم با بررسی ضوابط مندرج در قانون جدید و با هدف کاهش جمعیت کیفری زندانها و مصون ماندن مجرمین و خانواده آنان از آثار منفی زندان، از صدور حکم حبس در مورد افراد واجد شرایط اجتناب نمایند. 3- محاکم تجدیدنظر در مقام تجدیدنظر نسبت به احکام، اقدام مقتضی نسبت به اعمال تأسیسات حقوقی مذکور به عمل آورند. ماده 9 - با عنایت به اینکه ماده 29 قانون مجازات اسلامی حداکثر مدت حبس بدل از جزای نقدی را کاهش داده است، رؤسای زندانها موظفند مراقبت نمایند هیچ کس بیش از نصاب مقرر در قانون مذکور در بازداشت نماند و نسبت به آزادی آن دسته از افرادی که سه سال بابت عدم پرداخت جزای نقدی بازداشت بودهاند و محکومیت دیگری ندارند اقدام نمایند. دادستانها موظفند ضمن نظارت بر اقدام رؤسای زندانها با لحاظ ضوابط مندرج در ماده مذکور در کلیه مواردی که عدم پرداخت جزای نقدی منجر به بازداشت میگردد مدت بازداشت بدل از جزای نقدی را معین و به زندان ابلاغ نمایند. تبصره: مقررات مندرج در مواد 27 و 29 قانون مجازات اسلامی جدید در مورد محکومان کلیه جرائم از جمله جرائم مواد مخدر جاری میباشد. ماده 10 - در اجرای فصل دهم کتاب اول قانون مجازات اسلامی که مشتمل بر تخفیف مجازات در خصوص اطفال و نوجوانان بزهکار میباشد ، دادستانها موظفند با فوریت محکومیتهای اطفال بزهکار را بررسی نموده و مطابق بند ب ماده 10 قانون مذکور حسب مورد اصلاح و تخفیف احکام صادره را از دادگاه صادر کننده حکم قطعی تقاضا نماید، دادگاه نیز باید با فوریت به موضوع رسیدگی نموده و برابر قانون نسبت به صدور احکام جدید اقدام نماید، رؤسای زندانها و کانونهای اصلاح و تربیت نیز باید با بررسی سوابق، اطلاعات مربوط به این قبیل افراد را به دادسرا ارسال نمایند. ماده 11 - در پرونده هایی که عناوین اتهامی مطروحه در آن صرفاً دارای مجازات شلاق تعزیری و جزای نقدی بوده و فاقد مجازات حبس می باشد و مواردی که حداقل حبس آن کمتر از 6 ماه باشد (از قبیل بندهای 1 و 2 مواد 4 و 5 و 8 قانون مبارزه با مواد مخدر و ترک انفاق و...) چنانچه متهم قادر به سپردن تأمین نباشد لازم است، بلافاصله پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال و دادگاه در مورد این پروندهها ونیز مواردی که مستقیماً در صلاحیت محاکم است خارج از نوبت و با قید فوریت و حتی الامکان در همان روز رسیدگی و حکم مقتضی صادر نماید. رؤسای کل دادگستری استانها و دادستانهای سراسر کشور ترتیبی اتخاذ نمایند که مفاد این ماده در کلیه حوزه های قضائی در شعب ویژه ای اجرائی گردد. ماده 12 – با توجه به تغییر شرایط آزادی مشروط در ماده 58 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 رؤسای زندانها موظفند با بررسی اخلاق و رفتار زندانیان در دوران تحمل حبس درخواست آزادی مشروط زندانیان واجد شرایط را به اجرای احکام دادسرا ارسال نماید. بررسی درخواست مذکور در دادسرا و رسیدگی به آن در دادگاه با قید فوریت و خارج از نوبت به عمل خواهد آمد. دادستانها فرآیند آزادی مشروط را نظارت و پیگیری نمایند. ماده 13 - در مورد محکومان دارای محکومیت جزای نقدی جرائم مواد مخدر، قضات اجرای احکام با رعایت تبصره 1 ماده 31 قانون مبارزه با مواد مخدر در خصوص جریمه و در مورد ضرر و زیان مدعی خصوصی برابر بند پ ماده 58 قانون مجازات اسلامی نسبت به تقسیط آن اقدام نمایند. توسعه فعالیت شورای طبقه بندی زندانیان و تسهیل در مرخصی ها ماده 14 - لازم است شورای طبقه¬بندی زندانیان با ریاست قاضی ناظر زندان، حداقل هفته ای یک بار به صورت مرتب و مستمر تشکیل جلسه داده و درخصوص مرخصی و درخواستهای آزادی مشروط و عفو زندانیان واجد شرایط و سایر مواردی که در آئین¬نامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور برای این شورا مقرر شده است، تصمیم گیری نماید. ماده 15 - امتیاز لازم جهت استفاده از مرخصی زندانیان مندرج در آئین نامه سازمان از 200 به 100 تغییر و میزان مرخصی در هر نوبت از 3 تا 5 روز به 5 تا 10 روز اصلاح تا افراد بیشتری بتوانند از امتیاز مرخصی بهره مند گردند. ماده 16 - تأمین لازم جهت اعطاء مرخصی به زندانیان، همان تأمینات مندرج در ماده 132 قانون آئین دادرسی کیفری است، لذا در مورد محکومیت¬های سبک و افرادی که باقیمانده محکومیت آنان کمتر از سه ماه است، همچنین افرادی که اطمینان به بازگشت آنان وجود دارد، با تشخیص قاضی ناظر زندان یا قاضی اجرای احکام با صدور قرار التزام به قول شرف یا التزام به حضور با تعیین وجه التزام، نسبت به اعطاء مرخصی اقدام می شود. نحوه رسیدگی به ادعای اعسار و تقسیط محکومین مالی ماده 17 - در مورد اجرای ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی و آئین نامه اجرایی آن به ویژه اصلاحیه بند «ج» ماده 18 آئین نامه مذکور به شرح زیر اقدام گردد: 1- 17) هرگاه خوانده دعوی دین خود را پذیرفته ولیکن تقاضای مهلت یا تقسیط و یا ادعای اعسار داشته باشد دادگاه در اجرای رأی وحدت رویه شماره 722 مورخه 13/10/90 هیأت عمومی دیوان عالی کشور نسبت به رسیدگی توأمان دعاوی خواهان اصلی و خوانده پرونده اقدام و نسبت به صدور حکم مقتضی اقدام نماید. 2-17) در خصوص ادعای اعسار محکوم علیه و درخواست بازداشت وی حسب درخواست محکوم له به جهت امتناع از پرداخت محکوم به، دادگاه با بررسی ادله ابرازی و توجه به نکات زیر اتخاذ تصمیم خواهد نمود: الف) هرگاه وضعیت سابق محکوم علیه از نظر اعسار یا ایسار معلوم بوده و دلیلی که تغییر حالت سابقه را اثبات نماید ارائه نشده باشد؛ دادگاه با استصحاب حالت سابقه دستور یا حکم متقضی صادر خواهد نمود. ب) در صورتی که منشأ دین قرض یا معاملات معوض بوده مادام که تلف مال مکتسبه ثابت نشده باشد، دادگاه با استصحاب وجود مال و تمکن محکوم علیه، نسبت به صدور حکم رد اعسار اقدام خواهد نمود. مگر آن که مدعی اعسار خلاف آن را ثابت نماید. ج) چنانچه وضعیت سابق محکوم علیه مجهول بوده و دین مورد حکم دادگاه ناشی از اخذ و تحصیل مال به صورت مستقیم یا غیر مستقیم نباشد، مانند: مهریه یا ضمان ناشی از مقررات مربوط به دیات، ادعای اعسار محکوم علیه مطابق اصل بوده و مادامی که خلاف آن ثابت نشده موجبی برای بازداشت محکوم علیه به عنوان ممتنع نخواهد بود. 3- 17) رسیدگی به درخواست اعسار زندانی مدعی اعسار، خارج از نوبت و بدون تشریفات آئین دادرسی مدنی خواهد بود. دادگاه به نحو مقتضی دادخواست و ضمایم را به محکوم له ابلاغ و ظرف حداکثر 20 روز به موضوع رسیدگی و حکم مقتضی صادر خواهد نمود. هرگاه دادگاه رسیدگی کننده، اعسار زندانی را احراز نماید نسبت به آزادی زندانی اقدام خواهد نمود؛ هر چند رأی صادره غیر قطعی باشد. 4- 17) هرگاه دادگاه محکوم علیه را از پرداخت نقدی محکوم به معسر بداند ولی او را قادر به پرداخت به صورت اقساط تشخیص دهد، با پذیرش اعسار نسبت به تقسیط محکوم به اقدام خواهد نمود. میزان اقساط مورد حکم دادگاه باید متناسب با توان مالی و درآمد محکوم علیه تعیین گردد. ماده 18 - چنانچه محکوم علیه در اجرای ماده 2 قانون نحوه محکومیت مالی در زندان باشد، مطابق ماده 24 قانون اجرای احکام مدنی، دادگاهی که دستور اجرای حکم را صادر نموده یا دادگاهی که صلاحیت صدور دستور تأخیر اجرای حکم را دارد، عندالاقتضاء نسبت به صدور دستور موقت (قرار) تأخیر، تعطیل یا توقیف در اجرای حکم به منظور اعطای مهلت به محکوم علیه جهت پرداخت محکوم به یا جلب رضایت محکوم له، اقدام می نماید. تکالیف قضات ناظر زندان ماده 19 - قضات ناظر زندان در اجرای وظائف محوله در آئین نامه اجرایی سازمان زندانها و این دستورالعمل موظفند به صورت مرتب و مستمر در زندانها حضور یافته و مشکلات زندانیان بویژه مشکلات قضایی آنان از قبیل ادعای عدم پذیرش تأمین توسط قضات دادسرا، طولانی شدن ایام بازداشت، داشتن ادله و اسناد لازم در خصوص عدم توجه اتهام، طولانی شدن فرایند رسیدگی در دادسرا، محاکم بدوی، تجدید نظر و دیوانعالی کشور و... را بررسی نموده و با انعکاس آن به مقامات قضایی ذیربط موضوع را تا حصول نتیجه پیگیری نمایند. ماده 20 - قضات ناظر زندان موظفند در خصوص بازداشتی های ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیت-های مالی به شرح زیر اقدام نمایند: الف) چنانچه زندانی اعلام نماید اموالی جهت اجرای حکم دارد، لیست اموال مذکور را با مشخصات کامل به دادگاهی که حکم تحت نظر آن در حال اجرا است ارسال و موضوع را تا حصول نتیجه پیگیری نماید. ب) در صورتی که زندانی جهت اخذ رضایت و پرداخت دین نیاز به مرخصی یا تماس با خارج از زندان داشته باشد، با فوریت ترتیب مرخصی یا تماس و ارتباط وی مطابق مقررات فراهم گردد. ج) چنانچه زندانی مدعی اعسار باشد و دعوی خویش را در دادگاه مطرح نکرده باشد، ضمن ارشاد و هدایت قانونی درخواست وی را اخذ و به دادگاه ارسال و نسبت به پیگیری پرونده تا حصول نتیجه اقدام می نماید. د) چنانچه رسیدگی به موضوع جهت جلب رضایت شاکی و یا محکوم له، نیاز به طرح آن در شورای حل اختلاف باشد، به شورای حل اختلاف ویژه امور زندانیان (موضوع ماده 19 این دستورالعمل) ارجاع و تا حصول نتیجه نهائی پی گیری لازم به عمل خواهد آمد. ماده 21 - باتوجه به تکالیف قضات ناظر زندان در راستای رفع مشکلات زندانیان و کاهش جمعیت کیفری زندانها، لازم است دادستانها نسبت به فعال نمودن قضات ناظر زندان، اقدامات لازم را به عمل آورند. شورای حل اختلاف ویژه امور زندانیان ماده 22 - مرکز امور شوراهای حل اختلاف با همکاری سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی، موظف است در تمامی مناطق کشور که دارای زندان می باشند، «شورای حل اختلاف ویژه امور زندانیان» به تعداد مورد نیاز تشکیل دهد. اعضای شوراهای مزبور می بایست ازتمامی ظرفیت موجود در جهت ایجاد صلح و سازش بین زندانیان، شکات و مدعیان خصوصی استفاده نمایند و در مسیر حل مشکلات آنان وایجاد تفاهم که منجر به آزادی زندانی می گردد، کوتاهی ننمایند. سایر مقررات ماده 23 - در اجرای بند «ح» ماده 211 قانون برنامه پنجم توسعه کشور، مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه با همکاری سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی، موظف است به منظور ارائه اطلاعات دقیق در خصوص هویت زندانیان و مشخصات کامل آنها (به صورت برخط) به دادستان ها و رؤسای کل دادگستری ها، نسبت به راه اندازی سامانه الکترونیکی در حوزه قضائی مربوط اقدام نماید. ماده 24 - سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور با همکاری مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه در چارچوب ظرفیت های قانونی، موظف است تسهیلات لازم جهت ایجاد و استقرار سامانه مراقبت الکترونیکی را فراهم نماید. ماده 25 - علاوه بر رؤسای کل دادگستری ها، رؤسای سازمان ها، نهادها و واحدهای تابعه قوه قضائیه از جمله ادارات ثبت اسناد و املاک، زندان ها و... که وظیفه اجرای برخی از مفاد دستورالعمل بر عهده سازمان متبوع آنان می باشد نیز پیگیری های لازم را به منظور اجرای دقیق آنها به عمل آورند. ماده 26 - معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه مکلف است نسبت به طراحی و اجرای دوره های آموزشی جهت مدیران، قضات و ضابطین با موضوع «کاهش جمعیت کیفری» بویژه مواد مندرج در کتاب اول قانون مجازات اسلامی از قبیل معافیت از کیفر، تعویق صدور حکم ... با همکاری سایر بخش های مرتبط اقدام نماید. ماده 27 - معاونت نظارت و ارزشیابی دادسرای انتظامی در مقام بررسی عملکرد قضات رعایت مفاد این دستورالعمل را مد نظر قرار دهد. ماده 28 - نظارت، هماهنگی و پی گیری در خصوص اجرای دقیق مفاد این دستورالعمل با دادستان کل کشور می باشد. در همین راستا جلساتی با عضویت معاون اول قوه قضائیه، معاون راهبردی، رئیس سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی و رئیس مرکز آمار و فن آوری اطلاعات در محل دادستانی کل کشور تشکیل می گردد. در مراکز استان ها نیز جلساتی زیر نظر رئیس کل دادگستری با حضور اعضاء مرتبط جهت کاهش جمعیت کیفری زندانها تشکیل و نسبت به گزارش ها و مشکلات مطروحه تصمیمات لازم اتخاذ می گردد. ماده 29 - این دستورالعمل در 29 ماده در تاریخ 29/3/92 به تصویب رئیس قوه قضائیه رسید و آیین نامه ها و دستورالعمل ها ی مغایر با آن لغو می گردد./274 – 10 صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه : مرتبه گزارش خبرنگار حقوقی قضایی باشگاه خبرنگاران، قوه قضاییه در جمهوری اسلامی ایران یکی از نهادهای حکومتی است که در عرض دو قوه مجریه و مقننه و مستقل از آن ها بوده و هدف از این نهاد تضمین حقوق فردی و اجتماعی، تحقق صلح، عدالت و امنیت است.عباس رستمی وکیل دادگستری طی یادداشتی به بیان فعالیتها و مسئولیتهای قوه قضاییه میپردازد. فعالیتهای قوه قضاییه اعم از مسئولیتهای قضایی یا سازمانی و غیر قضایی به وسیله قانون اساسی یا قوانین عادی مشخص می شود، قوه قضاییه در جهت رسیدن به این اهداف از طریق سازمانهای قضایی و غیر قضایی که زیر مجموعه آن هستند عمل میکنند. وظایف قوه قضاییه به وسیله قانون اساسی و بعضی قوانین عادی تعیین میشوند؛ اهم وظایف این قوه بر اساس اصل 156 قانون اساسی عبارت است از: رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات ، تعدیات، شکایات ، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات ، و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه که قانون معین میکند. احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی های عمومی. نظارت بر حسن اجرای قوانین کشف جرم و تعقیب ، مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام اقدام مناسب برای پیش گیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین قوه قضاییه در جهت اعمال وظایف قانونی خود سازمان های قضایی و غیر قضایی بر اساس قوانین ایجاد میکند. اصول 21، 161،168،173،174،159و158 مشخص کننده نوع این سازمانها و مسئولیتهای آنان است که برخی از این سازمانها مانند دادگستریها و دادگاهها در جهت رسیدگی قضایی و برخی مانند دادسراها و دادستانی و اداراه زیر مجموعه آن مانند آگاهی و نیروهای انتظامی در جهت تعقیب و یا پیشگیری از جرایم و ایجاد نظم اجتماعی و برخی مانند سازمان بازرسی وظیفه نظارتی و بالاخره بعضی مثل پزشکی قانونی و یا ادارات ثبت در جهت کارشناسی امور کیفری و مدنی به عنوان بازوی غیر قضایی دستگاه قضا عمل میکند. براساس اصول یکصد و پنجاه و هفتم و یکصد و دهم قانون اساسی تعیین و انتصاب رئیس قوه قضائیه از جمله وظایف و اختیارات مقام رهبری است . اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی پیرامون نحوه انتخاب و شرایط رئیس قوه قضاییه و مدت آن چنین بیان می دارد: "به منظور انجام مسؤولیت های قوه قضاییه در کلیه امور قضائی و اداری و اجرایی مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضائی و مدیر و مدبر را برای مدت پنج سال به عنوان رییس قوه قضاییه تعیین میکنند که عالیترین مقام قوه قضاییه است". در تبیین این موضوع به صورت مختصر گفتنی است که علت اصلی این موضوع ناشی از مبانی مکتبی نظام اسلامی و لزوم مشروعیت الهی آن میباشد . دستگاه قضایی به دلیل حساسیت و نقش بنیادیاش و نیز خصیصه مکتبیاش و به منظور تحقق بخشیدن به عدالت اسلامی و پاسداری از حقوق مردم, لزوماً باید با معیارهای اسلامی منطبق باشد. قانون اساسی نیز در اصل یکصد و پنجاه و ششم خود، قوه قضائیه را مستقل و پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت معرفی کرده است، گرچه قضاوت قهراً طبق احکام الهی و توسط قضات واجد شرایط اسلامی صورت خواهد گرفت ولی به دلیل اهمیت و حساسیت بنیادی قضا در اسلام و دقت در مکتبی بودن نظام قضایی کشور و پیش گیری از انحرافات کلی در سیستم قضایی اسلامی، نظارت ولی فقیه در این امور اجتناب ناپذیر است و این نظارت با نصب رئیس قوه قضاییه مطابق اصل یکصد و پنجاه و هفتم و نیز بند ششم اصل یکصد و دهم و عفو و تخفیف مجازات محکومین (بند ۱۱ اصل یکصد و ششم) از سوی رهبری تحقق مییابد. البته این نظارت به معنای دخالت در کار قضات عادل و نقض استقلال آن ها نبوده و صرفاً برای حفظ نظم و هم آهنگی و وحدت مدیریت جامعه و پیش گیری از انحرافات و مراعات دقیق ضوابط اسلامی است. اعمال قوه قضاییه مطابق اصل شصت و یکم قانون اساسی به وسیله دادگاههای دادگستری است که باید طبق موازین اسلامی تشکیل شود و به حل و فصل دعاوی و حفظ حقوق عمومی و گسترش و اجرای عدالت و اقامه حدود الهی بپردازد. دادگاهها برای انجام این وظایف باید به نحوی از سوی ولی فقیه و حاکم اسلامی مأذون باشند تا احکام آنها نافذ و مشروع شود؛ در اصل یکصد و پنجاه و ششم نیز در شمار وظایف قوه قضاییه، مواردی وجود دارد که اعمال و انجام آنها احتیاج به تنفیذ مقام ولایت و از نظر برخی از فقها حتی تصدی آنها احتیاج به نصب از سوی امام معصوم (ع) دارد تا مشروع تلقی شود. براساس اصول یکصد و پنجاه و هفتم و یکصد و دهم قانون اساسی تعیین و انتصاب رئیس قوه قضائیه از جمله وظایف و اختیارات مقام رهبری است که از این طریق, رهبری نظارت خود را بر دستگاه قضائی اعمال نموده و با تفویض قسمتی از اختیارات خود به رئیس قوه مشروعیت کل دستگاه قضائی را تأمین میکند. منبع : باشگاه خبرنگاران : مرتبه نویسنده: شاپور اسماعیلیان
مطابق ماده 270 قانون آیین دادرسی کیفری دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب 28 شهریور سال 78 یکی از وظایف هیات عمومی دیوانعالی کشور ایجاد وحدت رویه قضایی در مصادیقی است که در شعب دیوانعالی کشور و یا هر یک از دادگاه ها در موارد مشابه اعم از حقوقی، کیفری و امور جسمی با استنباط از قوانین آرای مختلفی صادر شود.بنابراین بررسی موضوع مورد اختلاف در آرای قطعی صادره با رعایت شرایط تشکیل هیات عمومی، باید با استنباط از روح قانون به منظور ایجاد وحدت رویه در موارد مشابه و با اجتناب از «اجتهاد در برابر نص صریح قانون» انجام گیرد وگرنه چنانچه تصمیم متخذه که در موارد مشابه تبعیت از آن برای محاکم قضایی لازم الاتباع است به نوعی متضمن «وضع قانون جدید» یا در برگیرنده تصمیمی مغایر با روح و مقصود قانونگذار و در عمل برخلاف موازین مسلم حقوقی باشد می توان اذعان کرد گامی فراتر از اختیارات ماده 270 برداشته شده است.
حال یک نمونه رای وحدت رویه که اینک موجب مشکلات عدیده برای نظام قضایی و اصحاب پرونده در جرایم چک های بلامحل رو شده است مورد اشاره قرار می گیرد. مطابق رای وحدت رویه شماره 669-83/7/21 دیوانعالی کشور: «در رویه متداول سیستم یکپارچه بانک ها، به دارنده چک اختیار داده شده است که علاوه بر شعبه افتتاح حساب، وجه آن را از سایر شعب نیز مطالبه نماید. بنابراین در صورت مراجعه دارنده چک در مهلت مقرر، به شعب دیگر و صدور گواهی عدم پرداخت از بانک مرجوع الیه، بزه صدور چک بلامحل محقق و دادگاه محل وقوع جرم [بانک مرجوع الیه در نظام بانکداری الکترونیکی] صالح به رسیدگی خواهد بود و به عقیده اکثریت اعضای هیات عمومی دیوانعالی کشور رای شعبه سی و پنجم دیوانعالی کشور که با این نظر انطباق دارد، صحیح و موافق موازین قانونی تشخیص می گردد، این رای بر اساس ماده 270 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری، برای کلیه شعب دیوانعالی کشور، دادگاه ها در موارد مشابه، لازم الاتباع می باشد.» این رای وحدت رویه که واجد اشکال از نظر موازین مسلم جزایی است، در عین حال موجب معضلات فراوانی برای مردم و نظام قضایی در رسیدگی به جرم صدور چک بلامحل شد که تنها برخی از این موارد در این یادداشت کوتاه بیان می شوند:
1- شعبه افتتاح کننده حساب بانکی الکترونیکی، شعبه صادرکننده دسته چک و درواقع بانک محال علیه است که بر اساس قانون صدور چک از زمان تصویب قانون و با وجود اصلاحات بعدی، در صورت اصدار چک بلامحل، واجد صلاحیت رسیدگی به جرم چک بلامحل بوده و هست و ایجاد بعدی سیستم بانکداری الکترونیکی که از مزایای آن امکان وصول چک در تمامی شعب بانک مربوطه در سراسر کشور و همینطور واریز وجه به حساب بانکی و اخذ گواهی عدم پرداخت از هر یک از شعب بانکی مجهز به این سیستم است، ملازمه با اعطای صلاحیت کیفری به بانک مرجوع الیه صادرکننده گواهی عدم پرداخت ندارد.
زیرا ارایه تسهیلات برای مردم در امکان وصول وجه چک از تمامی شعب یا اخذ گواهی عدم پرداخت قانونا نمی تواند صلاحیت کیفری را که از امور آمره است به نحوی توسعه دهد تا دارنده چک (شاکی) اختیار انتخاب محل وقوع جرم را با عمل خود (اخذ گواهی عدم پرداخت) داشته باشد! چنین رویکردی قطعا مغایر موازین مسلم حقوق جزا و آیین دادرسی کیفری است که در هیچ جرمی امکان انتخاب دادگاه صلاحیتدار برای رسیدگی به جرم را تجویز نکرده است. از این رو، منطقا باید مرجع قضایی محل استقرار بانک محال علیه، صلاحیت رسیدگی به جرم چک بلامحل را داشته باشد به ویژه اینکه منظور قانونگذار از بانک محال علیه، شعبه ای است که صادرکننده چک، حساب بانکی را در آن شعبه افتتاح کرده است.
2- در ارکان تشکیل دهنده هر جرمی اصولامحل ارتکاب عمل مادی جرم از سوی مرتکب، تعیین کننده صلاحیت کیفری مرجع قضایی است و نه اراده و انتخاب یا عمل شاکی. افزون بر این ممکن است برای در تنگنا قراردادن متهم به صدور چک بلامحل در رسیدگی به اتهام وی در یک حوزه قضایی دور از محل اقامت وی، او را به اقصی نقاط کشور بکشاند و با اخذ نیابت های قضایی از مرجع قضایی مستقر در محل استقرار بانکی که گواهی عدم پرداخت را از آن اخذ کرده حقوق دفاعی متهم را عملاتضییع و موجب اتلاف وقت و تحمیل خسارت های زیاد به او شود به ویژه اگر این اقدامات توسط شرخرها صورت گیرد. بنابراین بی اثر کردن مفاد این رای وحدت رویه از طریق اصلاحیه قانونی اصلح است.
: مرتبه رییس سازمان زندانهای کشور گفت: دستبند و پابندهای الکترونیکی که برای زندانیان در نظر گرفته شده در شش ماهه دوم سال جاری اجرایی میشود.به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، غلامحسین اسماعیلی در حاشیه همایش سراسری قوه قضاییه در پاسخ به سئوالی درباره ارزیابی از عملکرد این نهاد، بیان کرد: افرادی که بیرون از قوه هستند مانند صاحبان فکر و اندیشه و دانشگاهیان باید عملکرد قوه قضاییه را ارزیابی کنند، اما در هر صورت خدمتگزاران تمام تلاش خود را کردند و قوه قضاییه موفق بوده است. وی درباره قانون جدید مجازات اسلامی،گفت: در قانون مجازات اسلامی، مجازات جایگزین استفاده میشود و تاخیر در مجازات در کاهش جمعیت کیفری از موارد این قانون است. رییس سازمان زندانهای کشور در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه میگویند زندانها دانشگاهی برای بزهکاران شده است، گفت: آنچه که از زندانهای امروز میبینیم زندانهایی است برای اصلاح و بازپروری مجرمان، در حقیقت فعالیتهای فرهنگی در زندانها شکل میگیرد و افرادی که قبل از ورود به زندانها بیسواد و بیکار بودند برایشان در زندان سواد، شغل و فعالیتهای فرهنگی در نظر گرفته شده است. وی افزود: همچنین حدود 70 رشته مختلف آموزش دینی به زندانیان داده شده و اینکه برخی میگویند زندانها دانشگاه جرمآموزی است اشتباه است؛ زیرا آنها اطلاعات درستی ندارند و بهروز نیستند. یکی از اساتید دانشگاه گفته بود که ما 65 درصد مجرم باسابقه در زندان داریم در حالیکه مجرم باسابقه در زندان فقط 16 درصد است و این موضوع نشان از بیاطلاعاتی افراد است. رییس سازمان زندانهای کشور تصریح کرد: باید بگوییم ما بیشترین آموزههای دینی را در زندانها داریم. هشتاد درصد از زندانیان نمازهای پنجگانه خود را به جماعت میخواندند و 65 درصد از آنها در کلاسهای قرآن آموزش میبینند. وی افزود: برای اینکه زندانها به دانشگاه اصلاح تبدیل شود باید اعتبار در اختیار قرار گرفته شود و برای پیشرفت این موضوع اقدام کنیم. : مرتبه رئیس قوه قضائیه: برخی مواد قانون مجازات اسلامی خلاف شرع است/ بایگانی لایحه جامع وکالت توسط رئیس جمهور لجبازی کودکانه استرئیس قوه قضائیه با انتقاد از برخی از مواد قانونی مجازات اسلامی گفت: در برخی از موارد قانونی این قانون شاهد آن هستیم که خلاف شرع تصویب شده است.به گزارش خبرنگار مهر آیت الله صادق آملی لاریجانی صبح سه شنبه در همایش هفته قوه قضائیه به برنامه های در حال اجرای قوه قضائیه اشاره کرد و گفت: در این برنامه 19 راهبرد کلی و 80 هدف و 530 برنامه در دستور اجرا قرار گرفته است و در حال اجرایی شدن است.
وی به بحث اتقان آراء اشاره کرد و گفت: انباشته شدن پرونده ها و شلوغی کار، نمی گذارد قاضی به کار خود به درستی برسد که امیدواریم با جذب نیروهای جدید و نخبگان این مشکل برطرف شود. البته علم قاضی هم موثر است چرا که کار قاضی شبیه به اجتهاد است و باید قوانین را با مهارت در مورد جرایم تطبیق دهد. از معاونت آموزش می خواهم به دلیل تغییر قوانین جلسات و کارگروههایی را ایجاد کرده تا دانش قضات نو به نو شود و آموزش ضمن خدمت حتی برای قضات با تجربه هم برگزار شود.
رئیس دستگاه قضا با اشاره به قوانین جدید تصویب شده در مجلس گفت: ما با سه قانون مجازات اسلامی حمایت از خانواده و ارتقاء سلامت اداری روبرو هستیم که جدیدا ابلاغ شده است ولی در مورد آنها حرف داریم. در ماده 19 قانون مجازات اسلامی مجازات تعزیری به هشت قسمت تقسیم شده که قبلا نبوده و در ماده 39 و 40 آن آمده است قاضی می تواند در جرایم تعزیری درجه 7 و 8 مجرم را معاف از کیفر کند که من در مورد این ماده شبهه دارم.
وی افزود: در قانون اساسی مسئله عفو در مجازات بر عهده رهبری است. البته جرایمی که محکومیت آن قطعی باشد ولی در این ماده قبل از قطعی شدن محکومیت قاضی می تواند عفو کند. آیا در قانون اساسی این اجازه به قاضی داده شده است به نظر من این ماده از نظر شورای نگهبان گریخته است. خود من که منصوب رهبری هستم اجازه ندارم تعزیر قطعی را عفو کنم.
آملی لاریجانی به ماده 40 اشاره کرد و گفت: در این ماده گفته شده است قاضی می تواند صدور حکم را به تعویق بیندازد از 6 ماه تا 2 سال که به اعتقاد من باید این قوانین مورد بحث و بررسی قرار گیرد. البته ما تعویق اجرا داشته ایم ولی تعویق حکم نداشته ایم مثلا در این قانون گفته شده قبل از اینکه حکم صادر شود قاضی می تواند بگوید مجرم محل اقامتش را تغییر دهد یا حرفه آموزی کند یا درمان و ترک اعتیاد برود. خب این یعنی اینکه شاید قاضی به مجرم بگوید برو ریاضی بخوان تا حکم را اجرا نکنم یا حق نداری از وسیله نقلیه موتوری استفاده کنی که اینها درست نیست.
وی در ادامه اظهارات خود خطاب به قضات و مسئولان قضایی گفت: من علاقه زیادی به صدور بخشنامه ندارم و تنها چند بخشنامه صادر کرده ام چرا که تا جایی که قانون وجود دارد نیازی به بخش نامه نیست. در مورد بخش نامه اصلاح آیین نامه قانون محکومیت های مالی مجبور شدم به قضات بگویم که وقتی متهمی معصر بود در جرایم غیر عمد مانند مهریه و دیه نیازی نیست که زندان بفرستند و بعد ثابت کنند معصر است یا خیر. این موضوع را با مقام معظم رهبری هم مطرح کردیم و ایشان نظر امام را در کتاب تحریر تایید کردند ولی متاسفانه برخی قضات می گویند اجرای بخش نامه ها الزامی ندارد.
رئیس دستگاه قضا به موضوع کاهش تعداد زندانیان اشاره کرد و گفت: زندان محل تربیت است و رهبری گفتند تعداد زندانیان را به اقل برسانید ولی گاهی بی سلیقگی رخ می دهد قاضی متهم را روز چهارشنبه به بازداشت موقت می فرستد و شنبه مشخص می شود بی گناه است. مثلا خانم استاد دانشگاهی بود که به این شکل بازداشت شده و میان سایر مجرمین بود که ما در این مورد دستور العملی نوشتیم تا کاهش جمعیت کیفری زندان ها انجام شود.
آملی لاریجانی با اشاره به اینکه برخی از لوایح در دولت رسوب شده اند گفت: به عنوان نمونه لایحه پلیس قضایی توسط دستگاه قضا نوشته شد و به دولت داده شد. دولت بعد از چندین ماه پاسخی نداد حالا آقای رئیس جمهور نوشته اند لایحه خلاف قانون اساسی است مگر در کشور چند نفر تفسیر قانون می کنند؟ کجا نوشته است دولت می تواند لایحه قوه قضائیه را به مجلس ندهد. از این نحوه برخورد متاسفیم.
وی گفت: در مورد لایحه جامع وکالت هم باید بگویم برخی استدلال می کنند ما مخالف استقلال وکلا هستیم چون در این لایحه نوشته شده صدور پروانه وکالت با نظارت قوه قضائیه باشد. مگر رئیس قوه قضائیه قاضی را منسوب نمی کند آیا این مانع استقلال قاضی می شود. حالا یک وکیلی به رئیس جمهور نامه نوشته و گفته لازم عقلی است که مجوز وکالت توسط کانون صادر شود. رئیس جمهور هم لایحه را بایگانی کرده است به اعتقاد من این لجبازی کودکانه است.
رئیس قوه قضائیه به لایحه افزایش اختیارات وزیر دادگستری اشاره کرد و گفت: من به آقای بختیاری ارادت خاصی دارم ولی رئیس جمهور در این لایحه نوشته است چندین دستگاه قضایی زیر مجموعه وزارت دادگستری شود و سازمان های قضایی پرت و پلا شوند که این خلاف بیّن قانون اساسی است. نکته قابل تامل این است که باید این لایحه به تایید وزیر دادگستری هم می رسید ولی آقای وزیر امضا نکردند و رئیس جمهور خودش لایحه را به مجلس ارسال کرده است در حالی که بارها از سوی شورای نگهبان گفته شد این اقدام صحیح نیست.
: مرتبه لایحه وظایف و اختیارات وزیر دادگستری از سوی رئیس جمهور به مجلس ارائه شد که در بخشی از این لایحه آمده است: سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و روزنامه رسمی کشور (وزارت دادگستری )؛سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی (وزارت کشور) و سازمان پزشکی قانونی کشور (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ) از جمله سازمانهایی است که با تمام اموال، ساختمانها، اعتبارات، ردیفهای بودجه و نیروی انسانی، اختیارات و وظایف به وزارتخانه های دادگستری، کشور و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی الحاق می شوند.به گزارش خبرگزاری مهر، لایحه وظایف و اختیارات وزیر دادگستری در راستای استیفای حقوق مردم و اجرای عدالت اجتماعی در جامعه و مانند آنها و ارائه نظرات، پیشنهادات و درخواست های هیئت وزیران و هر یک از وزرا و معاونین رئیس جمهور و روسای سازمانهای اجرایی کشور به قوه قضائیه در اموری که مربوط به این قوه و سازمانهای تابع آن است و .... از سوی رئیس جمهور تقدیم مجلس شورای اسلامی شده است . بر اساس این گزارش، در مقدمه توجیهی این لایحه آمده است: مقام معظم رهبری در تاریخ 28/11/1386 متعاقب دریافت گزارش هیئت بررسی راههای ارتقاء قوه قضائیه و موانع آن بر اقداماتی به عنوان اولویت های مورد نظر خود تاکید فرموده اند که بند (6) آن عبارت است از به کار گیری ظرفیتهای فعلیت نیافته در وزارت دادگستری به علاوه معظم له در دیدار مسئولین قوه قضائیه (5/4/1387) فرمودند: .... یکی هم مسئله استفاده از ظرفیتهای فعلیت نیافته است. از جمله خود وزارت دادگستری خوشبختانه در قانون ظرفیتهای خوبی برای وزارت دادگستری گذاشته شده است از این ظرفیتها باید استفاده شود. همچنین طبق اصل 61 قانون اساسی "اعمال قوه قضائیه به وسیله دادگاههای دادگستری است که باید طبق موازین اسلامی تشکیل شود و به حل و فصل دعاوی و حفظ حقوق عمومی و گسترش و اجرای عدالت و اقامه حدود الهی بپردازد." بنابراین انضمام دستگاههای غیرقضایی و امور اجرایی به قوه قضائیه به جزآنچه در قانون اساسی تصریح شده مانند سازمان بازرسی کل کشور مخالف با قانون اساسی بوده و به علاوه مانع از رسیدگی دقیق به دعاوی و اجرای مسئولیتهای قوه قضایی مصرح در قانون اساسی می شود. بر اساس اصل (160) قانون اساسی "وزیر دادگستری" دارای مسئولیتهایی است که به طور کلی در این اصل تصریح شده است و طبق اصل (133) قانون اساسی، حدود اختیارات هر یک از وزرا را قانون معین می کند. بنابراین باید حدود اختیارات وزیر دادگستری که در اصل (160) قانون اساسی آمده است قانون عادی تدوین می شود. بدیهی است وزارت دادگستری به جهت تصریح در اصل (160) قابل ادغام و حذف نیست بنابراین باید از ظرفیت این وزارتخانه نیز مانند سایر وزارتخانه ها با تعیین مسئولیت ها و اختیارات شفاف استفاده شود. بر این اساس افزایش نظارت دولت و مجلس علاوه بر قوه قضاییه بر سازمانهای مرتبط با حقوق اساسی مردم ضروری است و می تواند از طریق شفاف سازی وظایف و اختیارات این وزارتخانه و "پاسخگویی"وزیر دادگستری در برابرمردم ، دولت و مجلس تقویت شود. همچنین حفظ حقوق ملت (به شرح اصول 19 تا 43 قانون اساسی) وظیفه هر سه قوه است زیرا هم رئیس جمهور و هم نمایندگان مجلس که با اتکا به آراء عمومی مشروعیت می یابند مطابق اصول (121و 67) به حمایت و حفظ و پاسداری از حقوق ملت سوگند یاد می کنند و وزیر دادگستری نیز وفق اصل (160) تنها وزیری است که توسط هر سه قوه برگزیده می شود و ارتباط میان هر سه قوه را برقرار می کند. بر این اساس، تفکیک امور اجرایی از امور قضایی گام مهمی در تمرکز توان قوه قضاییه برای بهبود و ارتقای کیفیت دادرسی و صیانت از حقوق مردم و قانون مداری است. بر اساس دلایل توجیهی لایحه وظایف و اختیارات وزیر دادگستری از جمله وظایف و اختیارات وزیر دادگستری می توان به ارائه لوایح قوه قضائیه به دولت و پیگیری، تبیین و دفاع از آن جهت تصویب و تقدیم به مجلس شورای اسلامی؛تلاش در جهت پیشبرد برنامه ها و اهداف قوه قضاییه در لوایح و طرحهای قانونی که توسط دولت و مجلس شورای اسلامی تهیه می شود؛ارائه و پیگیری امور مربوط به برنامه، بودجه، اعتبار، نیروی انسانی، اداری و استخدامی اشاره کرد. همچنین ایجاد ارتباط و هماهنگی لازم بین قوای مجریه و قضائیه در راستای انجام برنامه های مزبور و تحقق اهداف و سیاستهای مربوط به توسعه قضایی و پیشگیری از وقوع جرم، گسترش فرهنگ حقوقی و قضایی و استیفای حقوق مردم و اجرای عدالت اجتماعی در جامعه و مانند آنها و ارائه نظرات، پیشنهادات و درخواست های هیئت وزیران و هر یک از وزرا و معاونین رئیس جمهور و روسای سازمانهای اجرایی کشور به قوه قضائیه در اموری که مربوط به این قوه و سازمانهای تابع آن است ازجمله دیگر وظایف و اختیارت وزیر دادگستری است. بر اساس این لایحه ،در صورت تفویض اختیار از جانب رئیس قوه قضاییه در خصوص اعمال اختیارات تام مالی و اداری و نیز اختیارات استخدامی غیر قضات و سایر اختیاراتی که از سوی قوه قضائیه به وزیر دادگستری محول می شود ،وزیر دادگستری می تواند حسب نیاز با رعایت اصل ( 126) قانون اساسی تشکیلات اداری و مالی متناسب با وظایف محوله را در استانهای کشور ایجادکند. همچمنین هماهنگی ونظارت بر شرکت نمایندگان قضایی در هیئت ها ،شوراها یا کمیسیون هایی که در وزارتخانه ها و سازمانها ی دولتی و عمومی تشکیل می شود از قبیل هیئت های حل اختلاف مالیاتی ،حل اختلاف کار ،کمیسیون های مواد( 77) و (100 ) قانون شهرداری ،نظام پزشکی ،نظام مهندسی و مانند آنها با تفویض رئیس قوه قضاییه با وزیر دادگستری است. بر اساس این لایحه ،مسئولیت پاسخگویی در برابر رئیس جمهور در رابطه با وظایف خاص محوله و دیگر مصوبات هیئت وزیران؛انجام وظایف و اعمال اختیاراتی که از سوی رئیس جمهور یا هیئت وزیران به وزیر دادگستری محول شود ؛تهیه و وضع آیین نامه ها و صدور بخشنامه ها در حدود وظایف و و مصوبات هیئت وزیران از جمله وظایف و اختیاراتی است که وزیر دادگستری به عنوان وزیر و عضویت در هیئت وزیران بر عهده دارد . همچنین مسئولان واحدها ی قوه قضائیه موظفند در اجرای مسئولیتهای مندرج در این قانون اطلاعات و مدارک لازم را در اختیار وزیر دادگستری قرار دهند. براساس ماده (7) این لایحه سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و روزنامه رسمی کشور (وزارت دادگستری )؛سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی (وزارت کشور )و سازمان پزشکی قانونی کشور (وزارت بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی ) از جمله سازمانهایی است که با تمام اموال ،ساختمانها ،اعتبارات، ردیف های بودجه و نیروی انسانی ،اختیارات و وظایف به وزارتخانه های دادگستری ،کشور و بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی الحاق می شوند. همچنین الحاق سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی به وزارت کشور نافی اختیارات قوه قضائیه و قضات دادگاهها برای اعمال کیفر و اجرای حدود نمی باشد. بر اساس این لایحه ،در صورت اعلام نیاز از سوی وزارت دادگستری و یا سایردستگاههای اجرایی و مامور شدن قضات ،مدت خدمت آنان در وزارت دادگستری و سایر نهادها و دستگاههای اجرایی جزء سوابق قضایی آنها محسوب می شود . همچنین معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور موظف است پس از لازم الاجرا شدن این قانون ،بودجه و اعتبار لازم را در لوایح بودجه سنواتی برای وزارتخانه های دادگستری ،کشور و بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی پیش بینی کند. براساس ماده (10)لایحه مذکور، مدیریت امور مربوط به حمایت از قربانیان جرم؛امور مربوط به آسیب شناسی وقوع جرم؛امور مربوط به کانونهای کارشناسان رسمی دادگستری و وکلای دادگستری و مترجمان رسمی دادگستری بر اساس قوانین مربوط بر عهده وزارت دادگستری است. بر این اساس ، همه وظایف و اختیارات دادسراها به وزارت دادگستری ملحق شده و در همین راستا کمیته ای مرکب از وزیر دادگستری ،معاون اول رئیس قوه قضائیه ،معاونین حقوقی و توسعه و مدیریت نیروی انسانی رئیس جمهور و وزیر کشور تشکیل تا ضمن بازنگری و تنقیح قوانین و مقرارت مربوط به وظایف و اختیارات دادسراها ،ظرف مدت شش ماه لوایح لازم را جهت طی مراحل تصویب ارایه کنند. همچنین به منظور حفظ حقوق مردم ،تقویت نظام پاسخگویی در برابر مردم و مجلس شورای اسلامی ،ستاد صیانت از حقوق شهروندی و ستاد حقوق بشر به وزارت دادگستری ملحق می شود تا علاوه بر استحکام ساختار و ماهیت آن نسبت به حفاظت و نظارت و رعایت حقوق مردم اقدام نموده و به شبهات و ابهامات در حوزه حقوق بشر در نزد مراجع ذی صلاح داخلی و بین المللی پاسخگو باشد. بر اساس این لایحه از تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون ،قوانین و مقررات مغایر با این قانون ملغی است مگر وظایف و اختیاراتی که به موجب قوانین خاص به عهده وزیر دادگستری محول شده است. منبع : خبرگزاری مهر : مرتبه اخذ هرگونه وجه از متقاضیان وام بابت سپرده و حق بیمه ممنوع است سرپرست اداره كل تعزیرات حكومتی كرمانشاه گفت: براساس مقررات، اخذ هرگونه وجه از متقاضیان وام بابت سپرده و حق بیمه ممنوع است و با متخلفان برخورد می شود.
عزیزی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: بانك ها بنابر رویه گذشته میزانی از مبلغ وام دریافتی متقاضیان را به عنوان سپرده نگه می دارند و این مبلغ تا زمان بازپرداخت كلیه اقساط وام نزد بانك می ماند و هنگامی كه این سپرده در گردش مالی قرار می گیرد سودی را برای بانك به همراه دارد. وی اظهار كرد: سودی كه از گردش مالی سپرده نصیب بانك می شود، درصد سود وام را افزایش داده و در نهایت به ضرر دریافت كننده وام تمام می شود. عزیزی با اشاره به اعلام بانك مركزی مبنی بر ممنوع بودن نگهداشتن مبلغی از وام به عنوان سپرده در نزد بانكها ابراز داشت: اگر بانك ها این اقدام را به هر نحو ادامه دهند تحت عنوان گرانفروشی تحت تعقیب قانونی و قضایی قرار خواهند گرفت. سرپرست اداره كل تعزیرات حكومتی استان كرمانشاه اظهار داشت: بخشنامه بانك مركزی در آبان ماه ابلاغ شده است و براساس آن افرادی كه از ابتدای سال 91 اقدام به اخذ وام كرده اند و مبلغی از وجه نزد بانك باقی مانده و یا افرادی كه در شرف دریافت وام هستند مشمول این بخشنامه شده و می توانند نسبت به اعاده حقوق خود اقدام نمایند. وی گفت: افراد می توانند با مراجعه به مدیرعامل بانك ها خواهان اعاده وجه شوند و در صورت مقاومت بانك ها می توانند به انجمن حمایت از مصرف كنندگان مستقر در اداره كل تعزیرات حكومتی مراجعه نمایند و اگر به هر نحو مبلغ اعاده نشد پرونده به تعزیرات حكومتی ارجا شده و برخورد قانونی صورت می گیرد. عزیزی خاطرنشان كرد: اگر در بازرسی های دوره ای سازمان صنعت، معدن و تجارت و یا بازرسی های دیگر نیز معلوم شود كه بانك مبلغی را نزد خود نگه داشته به عنوان احقاق حق عمومی بانك ها موظف به بازگرداندن وجه می شوند. سرپرست اداره كل تعزیرات حكومتی استان كرمانشاه در ادامه به بیمه وام نیز اشاره كرد و اظهار داشت: بانك ها هزینه بیمه وام را نیز از وام گیرنده دریافت می كنند یعنی اگر مشكلی برای وام گیرنده رخ دهد بانك بر این اساس می تواند مبلغ وام را اعاده كند این درحالی است كه بانك می خواهد به پول دست پیدا كند و براین اساس پرداخت بیمه وام بر عهده بانك است، نه وام گیرنده. وی با اشاره به این امر كه در مدت نظارت بر بانك ها تنها تعداد اندكی از صندوق های مالی در برابر اجرای این بخشنامه مقاومت كرده اند، گفت: بانك ها نیز اجرای این بخشنامه و بازگرداندن سپرده ها را پذیرفته اند اما در هر صورت تعزیرات حكومتی حامی مردم بوده و در صورت مقاومت بانك ها می توانند به انجمن حمایت از مصرف كنندگان و در نهایت تعزیرات حكومتی مراجعه كنند : مرتبه
تهران - بر اساس اصلاح آيين نامه سازمان تعزيرات حكومتي، به منظور رسيدگي به تخلفات انتظامي رؤسا و اعضاي شعب، شعبهاي به عنوان شعبه ويژه رسيدگي با تخلفات انتظامي در تهران تشكيل ميشود.
به گزارش خبرنگار اجتماعي ايرنا، بر اساس اصلاحيه آيين نامه ياد شده كه به تاييد رييس جمهوري اسلامي ايران رسيده و از سوي محمدرضا رحيمي معاون اول رييس جمهوري براي اجرا ابلاغ شده است، شعبه مذكور داراي يك نفر رييس، دو مستشار و يك عضو عليالبدل خواهد بود. همچنين اعضاي شعبه از قضات شاغل مأمور و بازنشسته و رؤساي شعب (حداقل با ده سال سابقه تصدي شعبه) خواهند بود كه با پيشنهاد وزارت دادگستري و تأييد رييس جمهور توسط وزير دادگستري به مدت پنج سال منصوب ميشوند. در تبصره اين ماده آمده است: تشكيل جلسه با حضور سه عضو و صدور رأي با اكثريت آرا خواهد بود. تبصره دوم مي افزايد: مجازات متخلفين اين ماده بر اساس دستورالعملي خواهد بود كه با رعايت قوانين و مقررات مربوط به تصويب وزير دادگستري ميرسد. اصلاحيه آيين نامه سازمان تعزيرات حكومتي به شرح زير است: ۱ـ متن زير به عنوان تبصره (۲) به ماده (۴) اضافه و تبصره قبلي به عنوان تبصره (۱) تلقي ميشود: تبصره۲ـ تشكيل اداره كل تعزيرات حكومتي شهرستانهاي استان تهران و تفكيك آن از اداره كل تهران بزرگ به پيشنهاد رييس سازمان و تصويب وزير دادگستري با استفاده از اعتبارات مصوب و نيروي انساني موجود سازمان مجاز است. ۲ـ متن زير جايگزين ماده (۵) ميشود: ماده۵ ـ رييس شعبه اول تعزيرات حكومتي تهران و رييس اداره كل شهرستانهاي استان تهران و رييس شعبه اول مراكز استانها مديركل و رييس شعبه اول شهرستان و ساير شهرها رييس اداره و دفتر مذكور خواهد بود. ۳ـ متن زير جايگزين ماده (۱۳) ميشود: ماده۱۳ـ به منظور رسيدگي به تخلفات انتظامي رؤسا و اعضاي شعب، شعبهاي به عنوان شعبه ويژه رسيدگي با تخلفات انتظامي در تهران تشكيل ميشود. شعبه مذكور داراي يك نفر رييس، دو مستشار و يك عضو عليالبدل خواهد بود. اعضاي شعبه از قضات شاغل مأمور و بازنشسته و رؤساي شعب (حداقل با ده سال سابقه تصدي شعبه) خواهند بود كه با پيشنهاد وزارت دادگستري و تأييد رييس جمهور توسط وزير دادگستري به مدت (۵) سال منصوب ميشوند. تبصره۱ـ تشكيل جلسه با حضور سه عضو و صدور رأي با اكثريت آرا خواهد بود. تبصره۲ـ مجازات متخلفين اين ماده بر اساس دستورالعملي خواهد بود كه با رعايت قوانين و مقررات مربوط به تصويب وزير دادگستري ميرسد.» : مرتبه |